اصغر خلجی کیست ؟ + بیوگرافی و عکس های شخصی آقای بازیگر
در ادامه با ما همراه باشید تا نگاهی عمیق به زندگی اصغر خلجی داشته باشیم.
شاید هر سری انتخاب یک فرد تاثیرگذار براى ما یکى از سخت ترین کارها باشد اما مفتخریم تا اعلام کنیم که اصغر خلجی یکی از محبوب ترین چهره های حال حاضر ایران است که توجه بسیاری را در حوزه سینما و تئاتر به خودش جلب کرده و به الگوی بسیاری از فعالان این حوزه تبدیل شده است.
اصغر خلجی از دوران کودکی با چالش های متعددی روبرو بود به طوری که از سن 9 سالگی همزمان با درس خواندن، کار نیز می کرد و سعی داشت به خانواده کمک کند. او یکی از چهره های فعال سینما و تئاتر ایران است و با تجربه فراز و فرود های فراوان می تواند الگوی مناسبی برای کسانی که به این حوزه علاقه مند هستند باشد.
در 20 بهمن ماه 1363 در روستای بتلیجه از توابع شهرستان فریدن استان اصفهان متولد شد. او اصالتا ترک زبان است و در حال حاضر در منطقه افسریه تهران سکونت دارد. خلجی از همسر سابق خود یک فرزند دختر دارد. پدر او در سازمان آب و فاضلاب تهران کار می کرد و بازنشست شده و مادرش نیز خانه دار است. او اولین فرزند خانواده است و به غیر از خودش 3 برادر و خواهر دیگر نیز دارد.
خلجی مدرک لیسانس برق صنعتی خود را از دانشگاه اصفهان دریافت کرد و در حال حاضر در سینما و تئاتر به عنوان بازیگر، جانشین تولید و مدیر تولید مشغول به فعالیت است. اصغر شغل دوم نیز دارد و به فروش پوشاک بچگانه در طبقه دوم بازارسرای ملی مشغول است. بدون شک داستان زندگی او می تواند الهام بخش بسیاری باشد که با وجود درد ها و رنج های فراوان سعی در بهبود زندگی خودشان دارند.
خاطرات تلخ و شیرین دوران کودکی
اصغر خلجی از همان دوران کودکی طعم سختی را چشید! او از 9 سالگی کار کرد و در کنار درس خواندن، مسئولیت های متعددی را بر دوش گرفت. این تجربه باعث شد روحیه قوی و مقاومی داشته باشد و دست از تلاش و پشتکار برندارد. رویای او از کودکی این بود که بازیگر شود و همیشه این رویا را خود پرورش می داد.
در دوران کودکی اوضاع مالی خانواده اصغر بسیار خوب بود و از رفاه کاملی برخوردار بودند! اما به دلیل بروز مشکلاتی برای پدرش دچار ورشکستگی شده و مجبور به ترک اصفهان و مهاجرت به تهران شدند. در تهران زندگی جدیدی را از صفر آغاز کردند و با تلاش و پشتکار فراوان گام به گام در مسیر پیشرفت قدم برداشتند. حال اوضاع زندگی شان رو به بهبود است و در حال پیشرفت هستند.
تجربه کسب اولین درآمد
هر کودکی باید بچگی کند و از این دوران پرنشاط و بی دغدغه لذت ببرد! بازی، خنده، معاشرت با هم سن و سالان و تجربه دنیای اطراف آرزوی هر کودکی است ولی اصغر مجبور بود کار کند و درسش را نیز بخواند! اولین تجربه کاری او در سن ۹ سالگی در مغازه پدرش رقم خورد. اما جالب ترین تجربه اش مربوط به کار در حرم عبدالعظیم حسنی در سال 1379 در سن 18 سالگی بود چراکه معنی زندگی را قهمیده بود و به خوبی می دانست چقدر پول درآوردن شیرین اما سخت است. پس از آن، به خدمت سربازی رفت.
جرقه شروع به کار حرفه ای
اصغر خلجی از بچگی آرزو داشت بازیگر شود اما هر چه تلاش می کرد به بن بست می رسید! تا اینکه با یک کارگردان کاربلد و حرفه ای آشنا شد. این کارگردان با یاری رساندن به او مسیر ورودش به دنیای بازیگری را هموار کرد.
اولین رزومه‌ی کاری او حضور در برنامه‌ی زنده “ماه دستان” از شبکه جام جم بود. پس از آن در برنامه “بستگان” از شبکه نسیم و سپس در برنامه عید “حسابی با آدم های حسابی” از شبکه نسیم به ایفای نقش پرداخت. کارگردانی و تهیه کنندگی هر دو برنامه بر عهده فریدالدین نیکجو بود. با حمایت آقای نیکجو، او به کلاس های هومن سیدی راه یافت و در آنجا تجربه بازیگری را کسب کرد.
همچنین اولین جرقه درآمدی او در سال ۱۴۰۱ زده شد و تصمیم گرفت مغازه فروش پوشاک بچگانه بزند و در طبقه دوم بازارسرای ملی کار خودش را شروع کرد. اما مهم ترین جرقه زندگی او در زمینه بازیگری در سال 1396 زده شد. اولین تجربه بازیگری او در سریال “خاکستری سرخ” رقم خورد اما به دلیل مشکلاتی این سریال پخش نشد. با این حال این تجربه برای او بسیار جالب بود و پس از آن به پشت صحنه تولید فیلم و سریال علاقه زیادی پیدا کرد.
این علاقه او را به سمت تهیه کنندگی سوق داد و به دنبال آن کار خود را در این زمینه آغاز کرد. او هم به بازیگری ادامه داد و هم به عنوان جانشین تهیه کننده در پروژه های مختلف حضور پیدا کرد. در حال حاضر، او در حال تمرین تئاتر است و برای آینده خود در دنیای بازیگری برنامه ریزی می کند.
باور داشتم که اگر پشتکار داشته باشم و از هیچ تلاشی فروگذار نکنم بالاخره روزی به موفقیت خواهم رسید و خوشبختانه این اتفاق افتاد و توانستم با عبور از چالش ها طعم شیرین موفقیت را بچشم.
تأثیر خانواده در مسیر موفقیت شما چه بوده است؟
مخالفت های پدرم در ابتدا برای من دلسردکننده بود اما من تسلیم نشدم! با وجود مخالفت پدرم دست از تلاش برنداشتم و مصمم تر از قبل به دنبال آرزوی خود رفتم. به پدرم قول دادم که با جدیت و پشتکار در این مسیر تلاش کنم و به او ثابت کنم که می توانم در این حرفه موفق باشم.
دلیل موفقیت خود را مدیون چه چیزی یا چه کسی می دانید؟
درست است که تلاش و پشتکار خودم نقشی اساسی در مسیر موفقیتم داشت اما نمی توانم نقش استادانم را نادیده بگیرم. در ابتدای راه کسی پشت سرم نبود و تنها عشق و علاقه ای که به این حرفه داشتم من را به ادامه مسیر ترغیب می کرد.
اما بعد ها با آقای گنج خانی آشنا شدم که به من در یادگیری فنون بازیگری کمک کردند. همچنین آقای فریدالدین نیکجو از نظر مالی و آموزشی یاری گر من بودند و واقعا مدیون ایشان هستم. حمایت های این افراد مسیر را برای من هموارتر کرد و به من کمک کرد تا با سرعت بیشتری در این حرفه پیشرفت کنم. از صمیم قلب از تمام کسانی که در این مسیر من را یاری رساندند سپاسگزارم.
نحوه آشنایی با همسرتان چگونه بود؟ شاید برای مخاطبان مان جالب باشد
آشنایی ما سنتی بود و از طریق خانواده صورت گرفت! خواهرم همسرم را به من معرفی کرد و بعد از آشنایی اولیه همراه با خانواده برای خواستگاری به منزل شان رفتیم. همسر سابقم پرستار بود و یک دختر دارم.
آیا شده در طول مسیر موفقیت از شکست خوردن واهمه ای داشته باشید؟
بله، در طول مسیر موفقیتم بارها و بارها با ترس از شکست و ناکامی روبرو شده ام. این ترس ها طبیعی هستند و برای هر فردی در مسیر پیشرفت رخ می دهند اما من هیچگاه تسلیم این ترس ها نشدم و اجازه ندادم که مانع تلاش و حرکت من به سمت اهدافم شوند. من به سه قانون پایبند هستم: می توانم! یا می توانم! یا صددرصد می توانم! پس هیچ شکستی وجود ندارد.
چه چیزی و چه زمانی سخت ترین برهه زندگی تان بوده است؟
شروع کار من در تلویزیون با مخالفت های شدید خانواده ام همراه بود. آن ها معتقد بودند که این کار آینده شغلی مطمئنی ندارد و نمی تواند نان آور من باشد. اما من به عشق و علاقه خود به این حرفه ایمان داشتم و مصمم بودم که در این مسیر پیشرفت کنم. در ابتدای کار سختی‌های زیادی را متحمل شدم. مسیر طولانی تهران به کرج برای حضور در لوکیشن های فیلمبرداری، کار شبانه روزی و عدم حمایت خانواده از جمله این سختی ها بودند.
به یاد دارم که یک شب به دلیل دیر رسیدن به لوکیشن در یکی از خرابه های شورآباد کرج که بیابانی متروکه بود خوابیدم. سرمای زمستان و تنهایی، آن شب را برایم طاقت فرسا کرد. در آن لحظه بغض گلویم را گرفت و به خاطر تمام سختی ها و چالش هایی که در این مسیر پیش رو داشتم گریه کردم!
اما هیچوقت اجازه ندادم این سختی ها و ناملایمات من را از اهدافم دور کند!
سبک زندگی و روتین روزانه شما به چه صورت است؟ به چه ورزشی علاقه مند هستید؟
من به تغذیه سالم اهمیت می دهم و سعی می کنم غذای مقوی و سالمی استفاده کنم. به تفریحات مختلفی مانند مسافرت، کوهنوردی و جنگل نوردی علاقه مند هستم. همچنین به موسیقی، فیلم و کتاب علاقه دارم. رشته ورزشی که به آن علاقه دارم کنگ فو توآ است و 6 سال سابقه فعالیت حرفه ای در این رشته را دارم.
برای کسانی که می خواهند شغلی را شروع کنند چه پیشنهادی دارید؟ آیا شغل تان را به دیگران توصیه می کنید؟
اگر به کاری که می کنید علاقه داشته باشید، انگیزه و تلاش بیشتری برای انجام آن خواهید داشت. حتی اگر در ابتدای کار حقوق کمی دریافت کنید با کسب تجربه می توانید در آینده درآمد خوبی داشته باشید. من به جوانان توصیه می کنم که به کسی تکیه نکنند و به دنبال شغلی باشند که به آن علاقه دارند و در آن مهارت دارند.
شغل من یعنی فروش پوشاک بچگانه شغلی پرمشغله و چالش برانگیز است اما من به این کار علاقه دارم و از انجام آن لذت می برم.
بزرگترین هدفتان در زندگی چیست؟
بزرگترین هدف من در زندگی پیشرفت خودم و دخترم است! می خواهم هر روز در زندگی خود و دخترم گامی رو به جلو بردارم و به بهترین نسخه‌ی خودمان تبدیل شویم. من در کنار دخترم احساس خوشبختی می کنم و بودن در کنار او به من انگیزه و امید می دهد تا برای آینده تلاش کنم.
سوابق و رزومه اصغر خلجی
برنامه ماه دستان از شبکه جام جم که در ماه مبارک رمضان برگزار می شد
برنامه ایستگاه از شبکه نسیم
ادم حسابی و عیدحسابی از شبکه نسیم
فیلم به رنگ خون
فیلم زخم خنجر
ارسال نظر