بهروز وثوقی: ناصر حجازی تنها فوتبالیستی بود که به او نزدیک بودم!
اقتصاد100- بهروز وثوقی، بازیگر مشهور سینمای ایران، در مصاحبهای قدیمی از دوستی صمیمانه خود با ناصر حجازی، اسطوره فوتبال ایران، پرده برداشت. او همچنین خاطرات جالبی از دیدار با غلامرضا تختی را تعریف کرد.
بهروز وثوقی، قیصر سینمای ایران: هرچه پول داشتم به تختی دادم/ با گلر پرسپولیس همبازی بودم ولی به خاطر حجازی استقلالی شدم!
بهروز وثوقی برای اولین بار از روابط نزدیکش با مرحوم ناصر حجازی پرده برداشت و یک خاطره بی نظیر از «آقا تختی» تعریف کرد که هنوز هم درباره آن صحبت میشود. این شما و این هم بازخوانی بخشی از آن مصاحبه مشهور از قیصر چیره دست سینمای ایران درباره آقا تختی و ناصرخان.
شما در ۷۸ سالگی (آن زمان) از صحت و سلامت کامل جسمانی برخوردارید و میدانیم که ورزش جز مهمی از برنامه روزانه شماست. میخواستم بدانم آیا قبل از ورود به سینما و کار حرفهای نیز ورزش میکردید؟
بله. من از زمانی که خودم را شناختم همیشه عاشق ورزش بودم و با ورود به دبیرستان و دوره نوجوانی ورزش را به شکل جدی دنبال میکردم. یعنی علاوه بر ورزشهای آمادگی جسمانی و برای سلامتی، به ورزش حرفهای و جدی نیز میپرداختم. برای سلامتی پیادهروی و کوهنوردی میرفتم. با ورود به دبیرستان به رشتههای دیگر علاقهمند شدم مثل تنیس، شنا و بعضی رشتههای دو و میدانی که میگویند مادر ورزشهاست. البته من عضو تیم بسکتبال مدرسه هم شدم و در مسابقات قهرمانی کشور مدارس به مقام سوم رسیدیم. من حتی تا کاپیتانی تیم بسکتبال مدرسه هم بالا آمدم.
چه جالب! جوانان امروز شاید ندانند که در دهههای ۲۰ و ۳۰ ما مسابقات باشگاهی یا لیگ به شکل امروزی نداشتیم و مسابقات مدارس هسته اصلی ورزش در کشور بود. حتی تیمهای ملی فوتبال، والیبال و بسکتبال نیز پس از همین مسابقات تشکیل میشدند و ستارههای مسابقات مدارس به عضویت تیم ملی درمیآمدند .
بله، آن زمان خیلی از ملیپوشان فوتبال و بسکتبال و والیبال و سایر رشتهها از مدارس انتخاب میشدند.
فوتبالیهای قدیمی میگویند شما طرفدار تیم آبیپوش پایتخت بودید! درست است؟
من اتفاقا پرسپولیسی بودم (!) ولی بعد به خاطر «ناصر» تمایلم به تیم رقیب بیشتر شد. مرحوم «ناصر حجازی» تنها فوتبالیستی بود که من خیلی به او نزدیک بودم و وقتی تیم فوتبال هنرمندان تشکیل شد، او نقش کاپیتان و مربی را برایمان ایفا میکرد و همین دلیلی شد برای روابط صمیمانهتر ما که همیشه ادامه داشت. من هنوز باور نمیکنم ناصر عزیز از بین ما رفته...
به جز حجازی فوتبالیست دیگری را نمیشناختید؟ منظورم از نزدیک است .
زندهیاد عزیز اصلی که در فیلم «خداحافظ تهران» هم بازی کرد را میشناختم. البته من فوتبال را دوست داشتم و تا جایی که میشد دنبال میکردم ولی دوستی و صمیمیتی با فوتبالیستها در زندگی شخصی نداشتم.
جالب است که رنگ تیم محبوبتان هم تغییر کرده !
خب رفیق بودیم با ناصر. این اتفاق هم یواش یواش افتاد و ناگهانی نبود.
با مرحوم تختی از نزدیک هم برخورد داشتید؟
بله، دو بار، آنقدر او را دوست دارم که هنوز هم جزییات آن دو ملاقات کاملا یادم هست. یک بار در سالن مسابقه مهمی بود و من هم مثل همیشه برای تماشا رفته بودم که ناگهان دیدم ولولهای در سالن برپا شد. نگو تختی وارد سالن شده بود و مردم یک صدا تشویقش میکردند. یادم هست رفتم جلو و با او دست دادم و بعد اجازه گرفتم او را ببوسم. واقعا پهلوانی بود تختی. بار دوم هم او را سر چهار راه خیابان دیدم. زلزله بوئینزهرا آمده بود و تختی راه افتاده بود از جنوب شهر به بالا و برای زلزلهزدگان پول جمع میکرد.
چه جالب. سر چهار راه ولیعصر شما هم بودهاید؟
یادم هستم پشت فرمان ماشین بودم. تختی یک کلاه شاپو سرش بود و بارانی تنش. زد به شیشه، شیشه را دادم پایین کلاهش را درون ماشین گرفت و گفت برای زلزلهزدههاست من هم چنان از دیدنش هول کرده بودم که هر چه داخل جیبهایم بود ناخودآگاه ریختم درون کلاهش!