با بزرگترین شکستهای سختافزاری اپل در طول تاریخ آشنا شوید
اقتصاد ۱۰۰ - همه افراد یا شرکتها در برههای از زمان شکستهایی را تجربه کردهاند که بعدها از آن شکست درس گرفتهاند؛ در اینجا قصد داریم ببینیم اپل با چه محصولاتی شکست خورده تا به ارزشمندترین شرکت دنیا تبدیل شده است.
به گزارش گروه دانش و فناوری و به نقل ازجی اس ام ،این روزها اپل با محصولاتی مانند آیپاد، آیفون، آیپد و مک شناخته میشود، محصولاتی که در زمان عرضه و بعد از آن روند بازی را برای شرکتهای مختلف تغییر دادهاند؛ اما حتی با ارزشترین شرکت جهان هم سهم عادلانهای از اشتباهات بازریابی و سخت افزاری داشته است.
اپل در هیچ برهه زمانی به اندازه امروز سودآور نبوده است، اما این شرکت به مانند سایر شرکتها، در طول تاریخ خود اشتباهات محاسباتی زیادی داشته است و محصولاتی را تولید کرده که محکوم به شکست شدهاند. در اینجا قرار است نگاهی به برخی از بزرگترین شکستهای سخت افزاری این شرکت بیاندازیم.
Apple III نتیجه پروژهای بود که در سال ۱۹۷۸ پس از نگرانی اپل مبنی بر کاهش محبوبیت Apple II خود که در سال ۱۹۷۷ عرضه شد، أغاز شد. Apple II که در ابتدا با توجه به علاقهمندان ساخته شد، به طور شگفتانگیزی در بین مشاغل کوچک محبوب بود، اما اپل میدانست که شرکت IBM هم در حال کار روی رایانه شخصی خود است که به طور خاص برای کاربران تجاری طراحی شده بود که فقط باعث شد تا اپل مشتاقتر شود تا قدرت خود را در بازار تثبیت کند. بنابراین دیدگاه اپل برای Apple III این بود که باید یک سیستم کامل (همه چیز برای همه کاربران) و یک افزودنی مقرون به صرفه برای هر دفتر یا خانه باشد.
گروهی از مهندسان به پروژه Apple III منصوب شدند و آن را به اولین رایانه اپل تبدیل کردند که توسط استیو وزنیاک طراحی نشده بود. همانطور که مشخص شد، هرکس ایدههای خود را در مورد ویژگیهای Apple III داشت و در نهایت همه آن ایدهها در این محصول گنجانده شد. این پروژه قرار بود در ابتدا در ۱۰ ماه به پایان برسد، اما دو سال به طول انجامید.
در نوامبر ۱۹۸۰ (آبان ۱۳۵۹) Apple III سرانجام با قیمت ۳۴۹۵ دلاری عرضه شد که دو برابر عملکرد Apple II و دو برابر حافظه رم یعنی ۱۲۸ کیلوبایت را ارایه داد. این اولین رایانه اپل بود که دارای فلاپی درایو داخلی بود و سیستم عامل جدیدی به نام Apple SOS را اجرا میکرد که دارای سیستم مدیریت حافظه پیشرفته و سیستم سلسله مراتبی بود.
متاسفانه هیچیک از این نوآوریها نتوانست Apple III را از طراحی شاسی معیوب خود نجات دهد و اپل مجبور شد ۱۴ هزار دستگاه اول تولید شده را به دلیل مشکلات جدی گرمای زیاد که تا حدی ناشی از اصرار استیو جابز برای عدم تعبیه فن در داخل آن بود، فرا بخواند. مشکل به قدری بد بود که انبساط حرارتی اغلب باعث میشد تراشهها از جای خود خارج شوند. اپل حتی به مشتریان خود گفته بود که دستگاه را چندین سانتیمتر بالاتر از میز خود ببرند و سپس آن را رها کنند تا دوباره در جای خود قرار گیرند! در نهایت یک مدل اصلاح شده با نام Apple III Plus در سال ۱۹۸۳ عرضه شد که مشکلات گسترده آن برطرف شده بود، اما حالا دیگر مشکل سخت افزاری نبود، بلکه خدشهای بود که به نام این دستگاه وارد شده بود.
سرانجام Apple III در آوریل ۱۹۸۴ (فروردین ۱۳۶۳) متوقف شد، در حالی که جانشین آن هم در سپتامبر ۱۹۸۵ (شهریور ۱۳۶۴) از خط تولید اپل کنار گذاشته شد. این شرکت حدود ۶۵ تا ۷۵ هزار دستگاه Apple III را فروخت و فروش Apple III Plus هم مجموع آن را به حدود ۱۲۰ هزار عدد رساند. جابز بعدها گفت که این شرکت «مقدار بسیار زیاد و غیرقابل محاسبهای پول» را در پروژه Apple III از دست داد و استقبال ضعیف از آن باعث شد که هزاران کسب و کار آمریکایی به جای آن، رایانههای شخصی IBM را خریداری کنند.
لیزا که در سال ۱۹۸۳ عرضه شد، به طور رسمی مخفف معماری نرم افزار یکپارچه محلی (Local Integrated Software Architecture) بود، اما در واقع یک نام پس زمینه بود که بعدها به مناسبت نام دختر استیو جابز باشد. اپل آن را به عنوان یک رایانه تجاری و جایگزینی برای Apple II قرار داد. در حالی که رایانههای قبلی به رابطهای متنی و ورودی صفحه کلید متکی بودند، لیزل اولین رایانه شخصی بود که دارای رابط گرافیکی و ماوس بود، نوآوریهای رابطی که هر دو اولین بار توسط استیو جابز در طی بازدید از آزمایشگاه تحقیقاتی زیراکس پارک در سیلیکون ولی مشاهده شد.
با وجود این، لیزا با قیمت حدودی ۱۰ هزار دلار (با معیارهای امروزی حدود ۳۰ هزار دلار) شروع میشد. بنابراین این دستگاه برای همه افراد غیر از ثروتمندان، بسیار گران قیمت بود و عملا یک دستگاه شکست خورده بود. تا سال ۱۹۸۶ اپل تنها موفق به فروش حدود ۱۰۰ هزار دستگاه شد و در نتیجه پلتفرم لیزا متوقف شد. اپل حتی مجبور شد تقریبا ۲۷۰۰ دستگاه لیزا را در محل دفن زبالهها در ایالت یوتا دفن کند. امروزه گفته میشود که کمتر از ۱۰۰ دستگاه لیزا همچنان وجود دارند.
با نگاهی به گذشته، جابز احساس کرد که اپل راه خود را گم کرده است؛ او در مصاحبهای با یکی از رسانهها در سال ۱۹۸۵ گفت: «اول از همه خیلی گران بود، حدود ۱۰ هزار دلار». او در سپتامبر ۱۹۸۰ (شهریور ۱۳۵۹) پروژه لیزا را به دلیل خلق و خوی ناپایدارش آغاز کرده بود، اما طبق سرنوشت، او متعاقبا به تیمی پیوست که در نهایت اولین مکینتاش را توسعه داد.
در می ۱۹۹۲ (اردیبهشت ۱۳۷۱) جان اسکالی مدیر عامل وقت اپل، دستگاه ارسال پیام نیوتن را برای مخاطبان پر شور CES رونمایی کرد. او این ابزار دستی مشکی براق را که به اندازه یک نوار کاست VHS بود، دستیار دیجیتال شخصی (PDA) نامید. او گفت که نیوتن PDA یک دسته کاملا جدید از دستگاهها است. این دستگاه به همراه یک قلم عرضه میشد و کاربران میتوانستند از آن برای یادداشت برداری، ذخیره مخاطبین و مدیریت تقویمها استفاده کرد، مواردی که امروزه عملکردهای استاندارد یک گوشی هوشمند به حساب میآید اما در سال ۱۹۹۳ انقلابی محسوب میشد. کاربران قادر بودند آن را بیرون بیاورند، فکس بفرستند و دوباره در جیب گذارند بدون اینکه به یک رایانه شخصی متصل باشند.
با این حال ویژگی که در واقع قاتل این دستگاه شد، تشخیص دست خط آن بود که کاربران نمیدانستند به سختی کار میکند. اپل اولین دستگاه ارسال پیام نویتن را ۱۴ ماه بعد به قیمت ۹۰۰ دلار عرضه کرد، اما تا آن زمان شرکتهای دیگر دستگاههای مشابه خود را وارد بازار کرده بودند و نه تنها کمی دیر شده بود، بلکه نیوتن هنوز مشکلات بزرگی در ترجمه یادداشتهای دست نویس به متن داشت. این دستگاه پس از نقدهای منفی بسیار، به طور گستردهای در رسانهها مورد تمسخر قرار گرفت.
اپل برای موفقیت نسخههای بعدی نیوتن مبارزه کرد و با انتشار سیستم عامل نیوتن 2.0 در مارس ۱۹۹۶ (اسفند ۱۳۷۴)، تشخیص دست خط این دستگاه را به طور قابل ملاحظهای بهبود بخشید، اما خیلی کم بود و دیر. بدتر از آن اینکه استیو جابز از آن به دو دلیل آن متنفر بود، یکی اینکه این دستگاه به همراه قلم عرضه شده بود و دیگری اینکه این پروژه متعلق به جان اسکالی بود. جابز پس از بازگشت به اپل در سال ۱۹۹۷، تلاش کرد تا خط تولید این محصول را از بین ببرد و در نتیجه یک سال بعد پروژه نیوتن متوقف شد.
نیوتن هشت نسخه از این سخت افزار را پشت سر گذاشت و اپل در مجموع ۱۰۰ میلیون دلار برای توسعه آن هزینه کرد اما تنها حدود دویست هزار دستگاه از آن به فروش رفت. ولی یک نکته مهم اینجا وجود داشت، این دستگاه در عمل اتلاف وقت نشد زیرا همان تفکر پشت PDA در نهایت آیفون را برای ما به ارمغان آورد.
در عصری که تماشای استریم ویدیو در گوشی یا رایانه شخصی افراد امکانپذیر نبود، ترکیب اصلی رایانه و تلویزیون اپل اکنون راه حلی برای مشکل مذکور به نظر میرسید. اما زمانی که این محصول در سال ۱۹۹۳ عرضه شد، اشکال اینجا بود که ایده تماشای تلویزیون در مک کاملا جلوتر از زمان خود بود.
شاسی مشکی تلویزیون مکینتاش در اصل یک LC 520 بود که با یک دوربین ۱۴ اینچی سونی Trinitron CRT ترکیب شده بود. این دستگاه دارای یک درایو CD-ROM و کنترل از راه دور بود، در حالی که یک کارت تیونر داخلی با کابل کواکسی متصل اجازه میداد تصاویر به رنگ ۱۶ بیتی نمایش داده شوند. متاسفانه کاربران مجبود بودند یا تلویزیون تماشا کنند یا از مک استفاده کنند. در واقع دستگاه نمیتوانست تلوزیون را در تصویری دیگر نمایش دهد (تصویر در تصویر هنوز اختراع نشده بود) و ضبط ویدیو غیرممکن بود، اگرچه کاربران میتوانستند فریمهای ثابت پخش را به عنوان فایل PICT ذخیره کنند.
در ظاهر تلویزیون مکینتاش به لطف پردازنده موتورولا 68030 با فرکانس ۳۲ مگاهرتز، عملکرد سریعتری نسبت به LC 520 مستقل ارایه میداد؛ همچنین ۵ مگابایت رم آن تنها تا ۸ مگابیات قابل ارتقا بود، در حالی که LC 520 میتوانست تا ۳۶ مگابایت ارتقا یابد. با قیمت ۲۰۹۹ دلار در زمان عرضه، تلویزیون مک اپل مقرون به صرفه نبود و سرانجام هم موفق نشد. در سال ۱۹۹۵ دو سال پس از عرضه، تولید آن متوقف شد و تا آن زمان اپل تنها ۱۰ هزار دستگاه را به فروش رساند.
Pippin که در سال ۱۹۹۶ با کمک شرکت بازی سازی ژاپنی Bandai راه اندازی شد، ضربه اپل به نام کنسولهای بازی مبتنی بر CD-ROM بود که پشتیبانی ضعیف و در عین حال قیمت بالایی داشت. Pippin به اوج جنگ کنسولها رسید، زمانی که رایانههای خانگی هنوز عادی نشده بودند. برنامه بد اپل برای این کنسول تغییر پویایی بازار با یک دستگاه دوکاره رایانهای - بازی بود.
در ظاهر این دستگاه دقیقا همین بود و دارای ویژگیهای منحصر به فردی بود که سایر رقبایش فاقد آن بودند. بر اساس معماری مکینتاش از اوایل تا اواسط دهه ۹۰، Pippin یک نسخه ساده شده از Mac OS 7 را اجرا میکرد که سرعت آن را نسبت به سایر کنسولها افزایش میداد. همچنین به مجموعهای از پورتها مجهز بود که نه تنها از اتصالات مودم و چاپگر پشتیبانی میکرد، بلکه به کاربران امکان اتصال لولزم جانبی خارجی مانند صفحه کلید و ماوس را نیز میداد.
متاسفانه قصد اپل برای ارایه تجربهای شبیه به رایانه به کاربران Pippin در فرم کنسول تا حدی دلیل سقوط آن بود. با قیمت ۶۵۰ دلار، این دستگاه حدود ۴۰۰ دلار گرانتر از رقبای برجستهای مانند پلی استیشن و نینتندو 64 بود و با وجود عملکرد سریع آن، کنسولهای رقیب از نظر نرم افزاری با بسیاری از کاتالوگهای بازیهای ورزشی گسترده، برتر بودند، در حالی که تنها ۲۵ عنوان برای Pippin منتشر شد زیرا این کنسول به دلیل پشتیبانی ضعیف توسعه دهندگان شخص ثالث از طرف Bandai در میان جامعه بازی ناشناخته بود.
اپل قصد نداشت Poppin را به تنهایی عرضه کند و قصد داشت با ارایه مجوز فنآوری به اشخاص ثالث، این پلتفرم را به یک استاندارد باز تبدیل کند، شبیه به برنامه کلون مک که در اواخر دهه ۹۰ دارای مجوز بود. با این حال زمانی که استیو جابز در سال ۱۹۹۷ به اپل بازگشت، تلاشهای مشابه شرکت را متوقف کرد و متعاقبا توسعه Poppin را هم متوقف کرد که این امر موجب شد شرکت Bandai تولید تمام مدلهای Poppin را تا اواسط سال ۱۹۹۷ متوقف کند. اپل امیدوار بود که سالانه نیم میلیون کنسول عرضه کند، اما در طول عمر کوتاه کنسول خود، تنها حدود ۴۲ هزار دستگاه فروخت.
این دستگاه که به طر مخفف «TAM» نامیده میشد، در مارس ۱۹۹۷ (اسفند ۱۳۷۵) به مناسبت بیستمین سال کسب و کار اپل عرضه شد. این رایانه ممکن است با توجه به استاداردهای امروزی در نگاه اول کمی عجیب به نظر برسد اما باید گفت که در نوع خود یک ماشین منحصر به فرد بود.
طراحی کاملا نازک و عمودی «All In One» آن چندین ویژگی جدید را از جمله صفحه نمایش تخت LCD با اندازه ۱۲٫۱ اینچ داخلی، CD-ROM عمودی، درایوهای فلاپی و تیونر یکپارچه تلویزیون در خود جای داده بود. TAM نسخه اصلاح شده Mac OS 7.6.1 را برای کنترل این ویژگیها اجرا میکرد، در حالی که یک پردازنده PowerPC 603e هم با فرکانس ۲۵۰ مگاهرتز و ۶۴ مگابایت رم، تضمین میکرد که عملکرد آن سریع باشد. برای این دستگاه حتی یک سیستم صوتی سفارشی بوز با دو اسپیکر همراه و یک ساب ووفر در منبع تغذیه خارجی تعبیه شده بود که صدای با کیفیتی را ارایه میداد.
TAM به عنوان یک ماشین تجاری به بازار وارد شد، اما با قیمت ۷۵۰۰ دلار، گران قیمت به نظر میرسید و به تبع آن فروش خوبی را تجربه نکرد. در هفتههای پایانی عرضه، اپل قیمت این رایانه را به ۲۰۰۰ دلار کاهش داد، اما این تنها باعث خشم مردمی شد که قیمت گزاف قبلی را برای آن پرداخته بودند و اپل را وادار کرد تا با یک پاوربوک جدید، هزینه اضافی کاربران قبلی را بازپرداخت کند.
تنها ۱۲ هزار دستگاه TAM ساخته شد که بسیاری از آنها هرگز فروش نرفت. این سیستم به سختی ۱۲ ماه در مجموعه محصولات اپل دوام آورد و یک سال بعد در مارس ۱۹۹۸ (اسفند ۱۳۷۶)، اندکی قبل از عرضه آیمک G3 که مشخصات مشابه اما صفحه نمایش بزرگتر را با قیمت مناسبتر ۱۲۹۹ دلار ارایه میکرد، متوقف شد.
پاور مک G4 Cube که در ژوئیه ۲۰۰۰ (خرداد ۱۳۷۹) رونمایی شد، یک شگفتی مهندسی تمام عیار از طرف تیم طراحی صنعتی اپل بود. با اندازه کمتر از یک چهارم بیشتر رایانههای شخصی موجود در آن زمان، این دستگاه بدون فن یک کلاس کاملا جدید از رایانه را نشان میداد که دارای پردازنده قدرتمند G4 PowerPC، کارت گرافیک مجزای انویدیا، کارت ایرپورت برای وای فای و یک DVD Writer بود. همه این موارد به طور منظم در یک مکعب هشت اینچی زیبا جاسازی شده بود که داخل یک جعبه آکریلیک قالبریزی شده شفاف تعبیه شده بود. استیو جابز آن را «به سادگی جالبترین رایانه موجود تاکنون» نامید که حتی منتقدان هم به سختی میتوانستند ایرادی از آن بگیرند.
اما این دستگاه مکعبی شکل تقریبا از همان ابتدا محکوم به فنا بود. قابلیت ارتقای آن محدود بود و با اینکه یک دسته در پایین مکعب به کاربران امکان میداد تا قسمتهای داخلی کیس را بیرون بکشند و به سه اسلات RAM و فضایی برای قرار دادن کارت ایرپورت دسترسی داشته باشند، اما هیچ اسلات PCI وجود نداشت و کارت ویدیوی اختصاصی کوچک شده بود تا در آن فضای محدود بتواند جای گیرد. در خصوص قیمت هم که میشد گفت که حتی با توجه به استانداردهای خود اپل هم بسیار گران بود. ارزان ترین مدل آن ۱۷۹۹ دلار قیمت داشت که ۲۰۰ دلار بیشتر از Power Mac G4 قابل ارتقا بود.
اپل در مدت ۳۴۹ روز کمتر از ۱۵۰ هزار دستگاه از این مکعب را فروخت و در ۳ ژوئیه ۲۰۰۱ (۱۳ خرداد ۱۳۸۰) اعلام کرد که تولید آن برای مدت محدودی تعلیق کرده است. فیل شیلر معاون بازاریابی محصول اپل در آن زمان گفت که صاحبان این دستگاه، مکعبهای خود را دوست دارند، اما اکثر مشتریان ما تصمیم گرفتند تا به جای آن، Power Mac G4 ما را خریداری کنند. مدیر عامل اپل تیم کوک هم بعدها G4 Cube را اینگونه توصیف کرد: «یک شکست دیدنی»!
اگر موافقید که این موارد محصولات شکست خورده اپل هستند که هیچ، اما اگر معتقد هستید که محصولات دیگری هم باید در این لیست قرار بگیرند، لطفا آنها را در قسمت کامنتها بنویسید.
انتهای پیام
ارسال نظر