زنش را به باد کتک می گیرد، کودکش را می زند، همسرش را زنده به گور می کند و بعد از چند دقیقه در یوتیوب بارگذاری می کند تا بینندگان جهانی را جلب دیدن آن کند و دلار به جیب او واریز شود. در نبود شغل و فقر در مناطق مرزی، پول در آوردن سیاهی در این مناطق شکل گرفته که هرچند حاصل آن نان سفره مردمان این مناطق می شود اما چهره ای سیاه و خشن از ایران برای مخاطبان جهان دارد.

همه چیز از ارسال پیاپی تصاویری از کتک زدن و رفتار خشن با زنان و کودکان در مناطق مرزی ایران به خصوص مناطق شمال غرب  به رکنا آغاز شد. تصاویری که هر کدام ، خشن تر از دیگری بود. دقت به تصاویر این فرضیه را شکل داد که فیلم ها بدون کارگردانی نیست. همین فرضیه آغازگر تحقیقات تکمیلی در مورد علت انتشار این تصاویر در فضای یوتیوب آن هم در بخش صفحاتی با مخاطب های غیرایرانی شد.

در مسیر تحقیق چند نفر از ساکنان این مناطق روایتی تلخ را در مورد چگونگی ضبط و انتشار این تصاویر از این مناطق بیان کردند. روایتی که نشان می داد اهالی این منطقه که در فقر امکانات زندگی به سر می برند ، مسیری نادرست را برای کسب درآمد انتخاب کرده اند که هر چند برای آنها نان در سفره می شود اما صحنه هایی از ایران به جهان ارسال می کنند که زندگی در ایران را سیاه و برخورد با زنان این مناطق را خشن نشان می دهد.

ساکنان این مناطق در خصوص علت انتشار این تصاویر به خبرنگار رکنا اینگونه توضیح دادند و مدعی شدند: " ماجرا از این قرار است که شخصی از افراد منطقه که چند سالی است به تهران مهاجرت کرده ،صفحه یوتیوب راه اندازی کرده بود و در یک مقطع به مردم روستاهای منطقه بخصوص منطقه سردشت اعلام کرد که برای صدا و سیما تولید محتوا می کند و مردم را ترغیب کرد که با تولید محتوا و ثبت تصاویری از زندگی خود ، برای او ارسال کنند و در قبال این تصاویر به آنها مقادیر اندکی پول پرداخت می کرد.  دوسال مردم با باور حرف های او برایش فیلم ارسال می کردند تا اینکه راز او برایشان بر ملا شد و متوجه شدند که فیلم های ارسالی آنها در صدا و سیما پخش نمی شود بلکه در صفحه یوتیوب شخصی او ، منتشر و برای او درآمد دلاری دارد.

برملا شدن راز این فرد ، پایان انتشار این تصاویر نبود بلکه مردم با در آمدزایی از طریق یوتیوب آشنا شدند و به جای توقف ماجرا ، وارد مرحله اخذ قرارداد با شرکتی در تهران شده که سفارش ساخت این فیلم ها را به آنها می دهد و همین شروع اتفاق تلخ تری شد.

این افراد مدعی هستند : هم اکنون نزدیک به 200 صفحه یوتیوب توسط اهالی منطقه راه اندازی شده است و برای جذب مخاطب و کسب درآمد دلاری  از کفن و دفن کودک به وسیله کودکان دیگر گرفته تا بیگاری کشیدن از زن ها از جنگ و دعواهای ساختگی زن و شوهرها تا سناریوسازی،کودک همسری و  مسخره کردن آداب و رسوم ، ایجاد رسوم اشتباه... را ساخته و منتشر می کنند.

لازم به ذکر است که شرکت تهرانی نیز که با آنها قرارداد بسته است آنها را ملزم کرده که هر روز فیلم بسازند و این باعث شده که به علت کمبود محتوا هر کار غیر عرفی را انجام بدهند که باعث تعجب و شگفتی خارجی ها شود تا بیشتر مخاطب داشته و بیشتر درآمد دلاری کسب کنند حتی این فیلم ها به زبان انگلیسی و عنوان انگلیسی منتشر می شوند تا مردم ایران آها را نبینند و رازشان لو نرود.

راز پنهان فیلم جنجالی زن عشایر گهواره به دوش

این ماجرا و تولید و انتشار آن در یوتبوب اتفاقی است که در چند سال اخیر شکل گسترده ای به خود گرفته است . چند ماه پیش فیلمی از عبور یک زن در حالی که گهواره ای بر دوش داشت از یک منطقه صعب العبور در فضای مجازی ، توجه مخاطبان را به خود جلب کرد . آن زمان خبرنگار رکنا با این زن نیز گفتگویی داشت که او و همسرش نیز گفته هایی مشابه برای خبرنگار رکنا داشتند و چنین گفته بودند:

نام این زن، فاطمه است. فاطمه حسین پور.در  گهواره ای که بر دوش می کشد، پسر شش ماهه اش به نام سام قرار دارد. می گوید برای تزریق واکسن شش ماهگی فرزندم راهی این جاده شدم تا به درمانگاه برسم. می گوید که عبور از این جاده ، دیگر برایم سخت نیست زیرا بارها از آن عبور کرده ام و تمام مسیر را می شناسم. اما خیلی بهتر است که جاده بهتر و ایمنی برایمان ساخته شود.

می گوید که فیلمبردار گذر از این مسیر همسرم به نام علی است و قصد داشت با انتشار فیلم در ی وتیوب ، بازدید جلب کرده و کسب در آمد داشته باشد در ادامه علی حسین پور همسر فاطمه به سوالات پاسخ می دهد.

علی حسین پور- همسر فاطمه و پدر سام می گوید: ساکن منطقه عشایری گاوکال در منطقه لردگان هستیم. در منطقه گاوکال ما و یازده خانواده عشایری دیگر زندگی می کنیم. فیلمبرداری این فیلم به چند روز پیش بر می گردد. به زمانی که باید واکسن شش ماهگی پسرم تزریق می شد. البته مستند سازی از زندگی عشایری در  ایران را از چند ماه قبل شروع کردم. بعد از برداشت هر فیلم از هر بخش از زندگی عشایری ، آن را در کانال خودم در یوتیوب منتشر می کنم. ضمن معرفی زندگی عشایری از این طریق و براساس میزان بازدید، کسب درآمد برایم دارد.

در ادامه می گوید: در حال حاظر و تا یک ماه دیگر  در «گاکال» می مانیم. بعد از این به منطقه سردسیری « کوه ریگ» کوچ کرده و دوباره به «گله وار» برمی گردیم. و دوباره به  «چیلته» بر می گردم . در بهار بخاطر آب و هوای گرمسیری به «  گاکال» کوچ می کنیم و این مسیر هرساله ماست .

 او در ادامه می گوید:  تامین معاش، سختی های مسیر و مواجهه زنان و کودکان و مردان با شرایط کوچ فیلمبرداری و در یوتیوب بارگذاری می کنم.

در فیلم ، زنی را مشاهده می کنیم که از صعب العبورترین مسیرها عبور می کند. مسیرهایی که هر لحظه امکان سقوط و به خطر افتادن جان او وجود دارد. از همسرش سوال می کنیم که چقدر مطمئن بودی که همسرت با آن گهواره بر دوش که پسرت در آن قرار داشت  و خواهرت که همراهشان است می توانند با سلامت از مسیر عبور که برای فیلمبرداری آنان را راهی این مسیر کردی ؟ اینگونه پاسخ داد: صد در صد مطمئن بودم زیرا اولین مرتبه نبود که از این مسیر تردد کرده اند.. حداقل هر دو سه روز یکبار از این مسیر می روند و می آیند. راه را کاملا می شناسند.

به او گفتیم، درست است که آگاه به مسیر هستند ولی چون مسیر پرترددی است، لغزندگی بیشتری هم دارد و امکان خطر وجود داشت، بهتر نبود برای فیلمبرداری و بازدید در یوتیوب آنها را راهی نمی کرد؟ پاسخ داد: هیچ تردیدی نداشتم که به سلامت رد می شوند زیرا همین یک مسیر برای تردد ما وجود دارد و آنها بارها این مسیر را طی کرده اند.

وی در ادامه به نکته ای جالب اشاره کرد و گفت: از سال گذشته، خیلی از عشایر ایران برای کسب درآمد به یوتیوب پیوسته اند. از وضعیت و شرایط زندگی خود فیلمبرداری می کنند، در یوتیوب بارگزاری می کنند و از میزان بازدیدی که در  پلتفرم به  دست می آورند از یوتیوب پول دریافت کرده و برای خودشان کسب درآمد ایجاد کرده اند.

در پایان گفتنی است ، پلیس تحقیقات خود را در خصوص این ماجرا آغاز کرده است.