فرزند آوری از رویا تا واقعیت / طنز تلخ یا اقتصاد نادانی !

در حالی که سیاست گذاران بر ضرورت افزایش جمعیت برای جلوگیری از عارضه پیری جامعه ایرانیان تاکید دارند، آمارها و ارقامی که نتیجه این سیاست گذاری است بیشتر به طنز شبیه است؛ گویی نادانی بر ساختارهای اقتصادی کشور سیطره یافته است.

فرزند آوری از رویا تا واقعیت / طنز تلخ یا اقتصاد نادانی !

به گزارش اقتصاد100، در حالی که سیاست گذاران نگران یک بحران درست و واقعی یعنی پیری جمعیتی هستند، ساختار غلط تصمیم سازی منجر به عکس العملی نادرست می شود.

رفتار غلط نهاد تصمیم ساز به راحتی در مقایسه این اعداد قابل تعریف است: میزان حق اولاد در نظر گرفته شده حقوق کارگری سال 1401 نزدیک به 418 هزار تومان است. وام پرداختی برای فرزند آوری نیز به ازای هر فرزند 20 میلیون تومان است که از 20 میلیون تومان برای فرزند اول آغاز و تا 100 میلیون تومان برای فرزند پنجم افزایش می یابد.

در حالی که حداقل هزنیه نگهداری هر نوزاد در کشور براساس ارقامی که در ادامه می بینید معادل 3 میلیون تومان در ماه است که با تورم نقهط به نقطه هم ماهانه جند درصد به این هزنیه ها افزوده می شود.

حداقل هزینه ماهیانه یک نوزاد
اینفوگرافیک فوق از سایت خبری فراز برداشت شده است

در چنین شرایطی کل وام پرداختی برای هر فرزند جدید 6 ماه می تواند هزینه های مستقیم او را پوشش دهد در صورتی که هزنیه های بازپرداخت و اقساط آنرا که از درآمد خانوار کسر می شود را در نظر نگیریم.

حق اولاد در نظر گرفته شده در حقوق سرپرست هم رقمی کمتر از یک ششم هزینه ماهانه نگهداری (حداقلی) است. در این شرایط باید پرسید کدام صاحب عقل سلیمی به دلیل این مشوق ها حاظر می شود مسئولیت نگهداری یک انسان دیگر را گردن بگیرد؟

در دنیا مشوق جونی جمعیت به انحاء گوناگون پرداخت می شود ولی پرداخت ها به گونه ای منطقی و براساس توان هزینه کرده خانوارها و بر مبنای حفظ سطوح رفاهی ایشان پرداخت می شود.

حال در شرایطی که به گفته فرشاد مومنی در حالی که در ایران 75 درصد از خانوارهای ایرانی بودن اعانه نمی توانند زندگی کنند، اینچنین تصمیم گیری هایی که مستقیم همین سطوح نازل رفاهی جامعه را تحدید می کند با چه هدفی اتخاذ می شوند؟

به نظر خیلی خوش بینانه است اگر این روند را ناشی از حاکمیت نادانی بر ساختارهای تصمیم سازی اقتصاد کشور بدانیم.

 

وبگردی
    ارسال نظر