آینده خشک و تاریک در انتظار ایران / بحران بالا گرفت !
کاهش شدید ذخایر آبی سدهای ایران و افت چشمگیر ورودی آب در سال آبی جاری، بحران کمآبی را تشدید کرده است. با پر بودن تنها ۸ درصد از ظرفیت سد کرج، آینده تأمین آب شرب و کشاورزی در تهران و البرز در هالهای از ابهام قرار دارد.

در پی کاهش ۳ میلیارد و ۷۴۰ میلیون مترمکعبی ورودی آب به سدهای کشور در سال آبی جاری، شاهد افت ۳۱ درصدی ذخایر آبی سدها هستیم. این کاهش چشمگیر در حالی است که میزان ذخایر آبی سدها در تاریخ ۱۱ اسفندماه ۱۴۰۲ به ۲۳ میلیارد و ۵۴۰ میلیون مترمکعب رسیده، که نسبت به مدت مشابه سال قبل، افت ۵ درصدی را نشان میدهد. علاوه بر این، سد کرج که روزی قرار بود نیاز آبی تهران و البرز را برطرف کند، تنها ۸ درصد از ظرفیت خود را پر کرده است. با این شرایط چه آیندهای میتوان برای تهران متصور شد؟
جدول وضعیت بحران آبی
شاخص میزان وضعیتورودی آب به سدها | کاهش ۳ میلیارد و ۷۴۰ میلیون مترمکعب | افت ۳۱ درصدی |
ذخایر آبی سدها | ۲۳ میلیارد و ۵۴۰ میلیون مترمکعب | افت ۵ درصدی |
وضعیت سد کرج | ۸ درصد پر شده | بحرانی |
سد کرج، نماد بحران آبی
سد کرج که زمانی یکی از منابع اصلی تأمین آب تهران و البرز بود، اکنون تنها ۸ درصد از ظرفیت خود را پر کرده است. این سد نهتنها نقشی کلیدی در تأمین آب شرب دارد، بلکه به کشاورزان پاییندست نیز نیاز آبی خود را از آن تأمین میکرد. با کاهش منابع آبی، کشاورزی هم با بحران روبهرو شده است. محصولات استراتژیکی مانند گندم و جو در معرض خشکی قرار گرفتهاند و احتمالا به زودی بازار غذایی کشور دچار تنش خواهد شد. این در حالی است که بارشها ۴۴ درصد کاهش داشتهاند و تاکنون اقدام جدی از سوی مسئولان دیده نشده است.
مدیریت مصرف آب؛ چالشی که باید جدی گرفته شود
مصرف روزانه آب در تهران به ۲۵۰ لیتر برای هر نفر رسیده است، اما متاسفانه بسیاری از شهروندان، آب را همچون کالایی بینهایت تصور میکنند. اگر همین روند ادامه پیدا کند، نه فقط نسل حاضر، بلکه آیندگان نیز با بحران شدید آب مواجه خواهند شد. چاره کار استفاده از فناوریهای نوین مانند آبیاری قطرهای، بهینهسازی لولههای فرسوده و مدیریت جمعیت است.
مصرف کشاورزی؛ بزرگترین مسئله
طبق آمار، نزدیک به ۹۰ درصد از آب مصرفی کشور به بخش کشاورزی اختصاص دارد. سیدهاشم اورعی، رئیس اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران، به صراحت بیان کرد که حل بحران آب نیازمند اصلاح ساختارهای کشاورزی است. از جمله تغییر روشهای آبیاری از شیوههای سنتی به شیوههای مدرن نظیر آبیاری قطرهای میتواند گام بزرگی در این مسیر باشد. کشتهای فصلی نیز باید به گونهای برنامهریزی شوند که مصرف آب به حداقل برسد؛ برای مثال، انتقال کشتهای بهاره به پاییزه میتواند تاثیر مثبتی بر منابع آبی داشته باشد.
صنایع در مناطق کمآب؛ یک اشتباه راهبردی
استقرار صنایع بزرگ در استانهایی نظیر یزد و اصفهان که منابع آبی کافی ندارند، مشکلاتی مثل انتقال آب از سایر استانها و تنشهای اجتماعی را به همراه داشته است. این تصمیمها علاوه بر فشار بر منابع آبی، به اختلافات بین استانی نیز دامن زده است.
ایدههای پرهزینه انتقال آب
طرحهایی مانند انتقال آب از خلیج فارس یا دریای عمان به مناطق مرکزی کشور اگرچه اجرا شده، اما در عمل زیستمحیطی و اقتصادی بودن آن زیر سوال است. این پروژهها بیشتر در جهت تأمین منافع کوتاهمدت گروههای خاص است و نمیتوانند بحران آب کشور را حل کنند.
وابستگی آب و برق
۱۴ درصد از ظرفیت تولید برق کشور به تأمین آب سدها وابسته است. کاهش سطح آب میتواند نه تنها بحران آبی، بلکه بحران برقی را نیز تشدید کند. در تابستان آینده، احتمال وقوع خاموشیهای گسترده پیشبینی میشود که تبعات آن نه فقط زندگی روزمره، بلکه بخش صنعت و اقتصاد کشور را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
اقتصاد کوچکتر و فقر گستردهتر
کاهش تولیدات صنعتی و کشاورزی به دلیل کمبود منابع آبی و برقی، اقتصاد کشور را به سمت کوچکتر شدن سوق میدهد. این امر به افزایش شکاف طبقاتی، فقر و در نهایت ناپایداری اجتماعی منجر خواهد شد.
راهحل چیست؟
برای مقابله با این بحران، دولت باید با شفافیت اطلاعات را با مردم به اشتراک بگذارد و با استفاده از متخصصان، برنامهریزی دقیق و جامع انجام دهد. اصلاح سیستمهای آبیاری و کشاورزی، ارتقاء انرژیهای تجدیدپذیر و جلوگیری از تصمیمات کوتاهمدت و غیرکارشناسی میتواند گامهایی موثر برای حل این بحران باشد.
ضرورت توسعه انرژیهای تجدیدپذیر
انرژیهای تجدیدپذیر همچنان یکی از گزینههای اصلی برای عبور از بحران آب و برق است. بهرهبرداری از این مدل انرژی میتواند به کاهش وابستگی به منابع آبی کمک کند، اما نیازمند برنامهریزی بلندمدت و دقیق است. متاسفانه در سالهای گذشته فرصت استفاده از این منابع نادیده گرفته شده است.
نیاز به دیدگاه بلندمدت
دکتر اورعی تاکید میکند که مشکلاتی نظیر کمبود آب و برق تنها با نگاه بلندمدت و سیاستگذاری مدبرانه قابل حل هستند. تصمیمات کوتاهمدت و بدون مطالعه، نه تنها بحرانها را حل نمیکنند، بلکه ممکن است شرایط را وخیمتر کنند.
جمعبندی
بحران کنونی آب و برق تنها بخش کوچکی از چالشهای زیربنایی است که سیستم مدیریتی حال حاضر کشور با آن مواجه است. نبود برنامهریزی بلندمدت و راهحلهای موثر، اقتصاد، جامعه و محیط زیست کشور را با خطرات جدی روبهرو کرده است. راه نجات، اصلاح سیاستها، ارتقای بهرهوری در بخش کشاورزی و صنعتی، و بهرهبرداری از انرژیهای تجدیدپذیر است که میتواند گامهای مهمی برای عبور از این بحران باشد.