جای خالی روزهای درخشان مدیریت یوسفی در شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی/ فقدانی که به ضرر ورزش کشور ختم شد
در حالی که ورزش کشور به ویژه پایتخت این روزها با حواشی مدیریتی زیادی دست و پنجه نرم می کند مرور دوران درخشان مدیریتی در یکی از مهمترین ترین و حساس ترین بخش های مدیریتی ورزش خالی از لطف نیست.
مدت زمان نه چندان طولانی از مدیریت عاصم یوسفی در مجموعه شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور نمی گذرد اما فقدان حضور او در مدیریت این زیرمجموعه اصلی وزارت ورزش و جوانان کاملا مشهود است. مدیری که در ابتدای دولت دوازدهم توسط سید حمید سجادی به مدیریت شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی رسید و علیرغم انتقاداتی مبنی بر غیر ورزشی بودنش خوش درخشید و بار دیگر ثابت کرد هنر مدیریت ، استعدادی فراتر از این حرف هاست و کارنامه قابل قبول با نمره قبولی عملکرد او و همکارانش در این مجموعه غیر قابل انکار است تا جایی که سرعت قابل قبول پیشرفت مجموعه ورزشی آزادی با وجود قدمت زیاد و مستهلک بودن تجهیزات و سخت افزارهای موجود در زمان مدیریت یوسفی رضایت همه اهالی ورزش را در پی داشت.سرعتی که با تغییر مدیریتی کاهش چشمگیری داشت و این مجموعه در حال سرپاشدن را دوباره خانه نشین کرد.
یکی از درخشان ترین نقاط مدیریتی یوسفی در شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور تبدیل مدیریت هزینه به مدیریت درآمد بود.
مقابله سرسختانه یوسفی با رانت خواران و پایان دادن به قراردادهای عجیب و قابل تامل در مجموعه های ورزشی که سالهای طولانی هزینه هنگفتی از درآمد ورزش کشور کاسته بود ، نشان از این داشت که بیت المال خط قرمز این مدیر با تجربه است.
وسواس و تاکید ویژه این مدیر سختگیر به پرداخت بیش از ۴۰۰ میلیارد بدهی شرکت، افزایش درآمدهای زیرساختی با حدود ۶۰۰ میلیارد نقدی و خدمات رایگان از جمله سقف ۱۲ هزار نفری و استخر قهرمانی و تعیین تکلیف زمین بانوان مجموعه ورزشی آزادی پس از ۱۰ سال، خاتمه بیش از ۲۰۰ پرونده باز در محاکم قضایی، دعوت و جذب پیمانکاران برای حدود ۲۰ پروژه ورزشی و افزایش درآمد شرکت از اماکن ورزشی از ۱۰۰ میلیارد به نزدیک به ۴۰۰ میلیارد و با احتساب پرونده های تعیین تکلیف شده بالغ بر ۱۰۰۰ میلیارد تومان، بازسازی بخش های مختلف زیر مجموعه و کسب درآمد از تبلیغات محیطی ختم شد.
نظارت ویژه و مستمر وی بر معاونت ها و مجموعه های ورزشی زیر مجموعه باعث شد تا دوران هرچند کوتاه اما طلایی در ورزش کشور ثبت شود. نمونه آن معاونت مشارکت های مردمی و جذب سرمایه در شرکت توسعه بود که همواره یکی از حلقه های مفقوده به شمار می رود اما در دوران مدیریت یوسفی با اقدامات گسترده و تلاش برای جذب حداکثری سرمایه به عبارتی پول ورزش به خود ورزش بازگشت.
تعامل با جامعه ورزش به خصوص پیشکسوتان یکی دیگر از نقاط قابل تامل دوران مدیریتی یوسفی در این مجموعه بود که باعث شد حاشیه ها و دل نگرانی ها به حداقل ممکن برسد و شاید مشاوره های همین ریش سفیدان ورزش باعث سرعت در اجرای برنامه ریزی های صورت گرفته و اشتباه حداقلی شده بود.
در این میان یوسفی با عکس العمل به موقع و تغییرات مناسب و هوشمندانه در بخش های مختلف و حذف گزینه های فرمایشی و حاشیه ساز از جمله دستیار و مشاور و … علاوه بر مدیریت هزینه ،حواشی را کم و اثرگذاری را افرایش داد.
شاید اگر تغییرات عجولانه و اشتباه تغییر مدیریتی در شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور صورت نگرفته بود حالا شرایط مجموعه ورزشی آزادی و دیگر زیر مجموعه های این شرکت مثل حالا نبود، قطعا نوار پیشرفت پروژه ها قطع نشده بود و به جای بهره برداری از پروژه هایی که با حضور کارشناسان و متخصصان سرشناس و زبده کلید خورده بود ، امروز حسرت فرصت های سوخته را نمی خوردیم.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه ممکن است مدیری که با انگیزه و قدرت مشغول به امور عمرانی و بازسازی اماکن بود در میانه راه استعفا می کند؟
چرا باید استعفای مدیری که مجموعه اش در ریل موفقیت قرار گرفته پذیرفته شود و سوال بنیادی تر اینکه چه چیزی یوسفی را مجاب به استعفا کرده است؟
آنچه بدیهی است با حضور احمد دنیامالی به عنوان چهره ای توانمند و متخصص در راس ورزش کشور می توان امیدوار بود که کار به دست کاردان سپرده شود تا ادامه مسیری که به خوبی آغاز شده بود با قدرت طی شود، این درست همان مطالبه جامعه ورزش از وزیر جدید ورزش و جوانان است. جای خالی مدیری چون یوسفی در مجموعه بزرگی چون شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی کشور این روزها بیش از هر زمان دیگری احساس می شود ، مدیری که علاوه بر رضایت منابع انسانی مجموعه خود ، رضایت جامعه ورزش و مردم را نیز به همراه داشت. آیا سهم ورزش کشور حضور چنین مدیران دلسوز، قاطع در مبارزه با فساد و رانت خواری و با انگیزه برای رشد و توسعه ورزش کشور نیست؟
ارسال نظر