کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس چرا و چگونه باید از نفت عبور کنند؟
اقتصاد100- نشریه اکونومیست به لزوم تغییر قراردادهای اجتماعی در کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس همزمان با گذار از نفت و گاز و چگونگی انجام آن پرداخته است.
به گزارش گروه اقتصاد کلان و انرژی به نقل از اکونومیست، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در دهه های آینده با یک گذار دلهره آور برای عبور از سوخت های فسیلی روبرو هستند. اما یک گذار دیگر به موازات آن اتفاق میافتد که به همان اندازه قابل توجه است: تغییر از اقتصاد دولتی و هنجارهای اجتماعی محافظهکارانه به سمت جوامع تا حدودی آزادتر و بازتر. این یک چشمانداز هیجان انگیز است. میلیونها نفر از آزادی و فرصتهای جدید بهرهمند خواهند شد. اما همچنین نگران کننده است، زیرا در صورت عدم تطبیق دولتهای خودکامه با آن، خطر بیثباتی اجتماعی را به همراه دارد. این که آیا کشورهای عرب حوزه خلیجفارس در بازنگری قراردادهای اجتماعی خود موفق میشوند نه تنها برای مردم خود، بلکه برای جهان نیز به دلیل تاثیر آنها در بخش نفت و گاز و نقش آنها در صدور ارزشهای فرهنگی در سراسر جهان اسلام، اهمیت دارد.
از زمانی که دولتهای حاشیه خلیجفارس کنترل تولید نفت و گاز را از شرکتهای غربی در دهه 1970 ربودند، قرارداد اجتماعی مشخص بوده است. حاکمان از دلارهای نفتی استفاده کردهاند تا رعایای خود را با همه چیز، از مشاغل راحت در بخش دولتی گرفته تا یارانه آب و پاداش برای تازه ازدواج کردهها، بهرهمند کنند. خارجیها تشویق شدند تا برای انجام کارهایی که بومیها قادر به انجام آن نبودند به منطقه خلیج فارس نقل مکان کنند. هیچ راهی برای شهروند شدن این مهاجران وجود نداشت، چه کارگرانی که در کارگاه های ساختمانی عرق ریختند و چه بانکداران در دفاتر دارای تهویه مطبوع. و همه آنها (بومیان و مهاجران) مجبور بودند حکومت محدودکننده سلطنتی را بپذیرند.
این قرارداد اجتماعی در نهایت منسوخ خواهد شد. یکی از دلایل آن تغییرات آب و هوایی است. امارات متحده عربی و عربستان سعودی که مجموعا 14 میلیون بشکه نفت در روز استخراج می کنند، میدانند که تقاضا برای سوخت های فسیلی کاهش خواهد یافت. این به آنها فرصتی 10 تا 20 ساله می دهد تا اقتصاد خود را متحول کنند. جنگ در اوکراین منجر به افزایش قیمت انرژی شده است که می تواند به معنای درآمد 3.5 تریلیون دلاری کشورهای حاشیه خلیج فارس از صادرات انرژی طی 5 سال آینده باشد و این امر باعث ایجاد فرصت برای سرمایهگذاری میشود. همچنین شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کرده است. حمایت آمریکا کمتر تضمین شده است، در حالی که پیوندهای نزدیک تری با کشورهای دیگر، از هند گرفته تا روسیه و رژیم صهیونیستی، ایجاد میشود.
برخی از تغییرات شگفت انگیز هستند. در عربستان سعودی، زنانی که از رانندگی منع شده بودند، اکنون با موتور به محل کار خود می روند. در سال 2017، 17 درصد از زنان سعودی یا شغل داشتند یا به دنبال آن بودند اما امروز این رقم 37 درصد است. زمانی رستورانها از پخش موسیقی منع می شدند اما اکنون صحبت از کاهش ممنوعیت الکل است. همانطور که عربستان سعودی آزاد میشود، امارات متحده عربی نیز با اصلاحات پاسخ داده است و مشتاق حفظ سلطه خود به عنوان یک مرکز تجاری است. همسایگان دیگر یعنی عمان و قطر غنی از گاز، بستهتر هستند، اما به دقت اوضاع را مشاهده میکنند.
این سرخوشی ممکن است به کاهش درد اصلاحات اقتصادی کمک کند. مزایای دولتی در حال قطع شدن است. امارات یارانه سوخت را کنار گذاشته است و عربستان سعودی ممکن است این رویه را دنبال کند. از سال 2018، چهار کشور از شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس مالیات بر ارزش افزوده را وارد کردهاند. مالیات بر درآمد که زمانی غیر قابل تصور بود، اکنون یک امکان است. در ماه ژوئن، امارات مالیات بر شرکتها را معرفی خواهد کرد. از آنجایی که جیره دولتی کمتر رایج می شود، شهروندان عرب حاشیه خلیج فارس مجبورند برای مشاغل بخش خصوصی رقابت کنند. دولت های آنها مشتاق جذب خارجی های بیشتری هستند. امارات متحده عربی، جایی که مهاجران نزدیک به 90 درصد از جمعیت 10 میلیونی را تشکیل می دهند، می خواهد 3 تا 5 میلیون نفر دیگر را جذب کند.
همه اینها باعث ایجاد حس ناامنی و همچنین آزادی میشود. شهروندان حاشیه خلیج فارس به ابزارهایی برای موفقیت در این عصر جدید نیاز خواهند داشت. آموزش مکان خوبی برای شروع است. دانشآموزان در قطر، عربستان سعودی و امارات از همتایان کشورهای ثروتمند خود بسیار عقب هستند. نرخ ترک تحصیل بالاست زیرا دانشآموزان به ویژه پسران تصور میکنند که میتوانند به یک شغل دولتی تکیه کنند. آموزش بهتر آنها را برای رقابت در بخش خصوصی آماده خواهد کرد.
چالش دیگر رابطه بین دولت و مردم است. حقوق بیشتری حداقل بر روی کاغذ قبلا به رسمیت شناخته شده است. امارات و عربستان سعودی حقوق مالکیت خارجیها را تقویت میکنند. مسیر اقامت دائم، و شاید حتی شهروندی، احتمالا آسان تر خواهد شد و بیگانگانی که ریشه می اندازند، ممکن است روزی حق طلب کنند.
تا کنون، آزادی های بیشتر اجتماعی با سرکوب سیاسی و تمرکزگرایی بیشتر همراه بوده است، به ویژه در عربستان سعودی، تحت حاکمیت محمد بن سلمان. با این حال، چشیدن طعم آزادی در زندگی روزمره ممکن است مردم را ترغیب کند که در سیاست نیز بیشتر به دنبال حرف زدن باشند. زمانی که تغییرات اقتصادی بازندههایی ایجاد میکند، دولتها حداقل باید به نارضایتیها توجه کنند. هیچ کشور حاشیه خلیج فارس به این زودیها به دموکراسی تبدیل نخواهد شد. اما اگر بخواهند اقتصاد خود را از هیدروکربنها بدون تحریک ناآرامی دور کنند، دولت ها باید نسبت به شهروندان عادی پاسخگوتر باشند.
پایان پیام
ارسال نظر