خلق پول نباید در اختیار بخش خصوصی باشد

اقتصاد۱۰۰- یک اقتصاددان با اشاره به تصریح شهید صدر بر ضرورت تفکیک بانک‌ها به بانک‌های تجاری، سرمایه‌گذاری، قرض‌الحسنه، تخصصی و توسعه‌ای، گفت: براساس اندیشه شهید صدر خلق پول جایز است اما نباید آن را به بخش خصوصی داد بلکه این امکان را باید در بانک‌های تخصصی و توسعه ای برای توسعه فعالیت‌های مولد در اقتصاد که نفع عمومی دارد، متمرکز کرد.

خلق پول نباید در اختیار بخش خصوصی باشد

به گزارش اقتصاد۱۰۰ و به نقل از فارس، بانکداری بدون ربا و بانکداری اسلامی یکی از مهم‌ترین و پرتکرارترین موضوعات و مباحث 4 دهه اخیر در حوزه بانکداری پس از انقلاب اسلامی بوده است؛ قانون بانکداری بدون ربا بدون اصلاحات در حوزه قانون پولی و بانکی، صرفا به تدوین مقرراتی در حوزه عملیات و عقود بانکی پرداخت و همین مساله موجب شد بانکداری اسلامی در ایران در سطح تبدیل قراردادهای بانکی به قراردادهای شرعی بماند و ساختاهاری نظام بانکی نسبت به گذشته تغییری پیدا نکند.

عادل پیغامی از اقتصاددانان پولیِ صاحب‌نظر در حوزه بانکداری اسلامی و استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه امام صادق‌، یکی از منشاء‌های انحراف نظام بانکی را برداشت اشتباه نویسندگان قانون از کتاب قانون بانکداری بدون ربای شهید صدر می‌داند و معتقد است شهید صدر این کتاب را صرفا برای بانکداری سرمایه‌گذاری تدوین کرده و نمی‌توان از مفاد آن برای انواع بانکداری استفاده کرد.

این عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به مقاله شهید صدر، می‌گوید: شهید محمدباقر صدر بانک را ذاتا یک نهاد عمومی غیرانتقاعی می‌دانست و قائل به وجود پنج نوع بانک‌ بود، همچنین برخلاف برخی کارشناسان در حوزه بانکداری اسلامی، شهید صدر اصل خلق پول را نفی نمی‌کرد بلکه معتقد بود خلق پول باید با نظارت بانک مرکزی در بانک‌های تخصصی و توسعه‌ای انجام و سایر بانک‌ها متوقف و ممنوع شود.

همچنین در خلال گفت وگو وی به مقاله البنک فی المجتمع السلامی، آخرین اثر شهید صدر درباره بانک و بانکداری اشاره می کند و می گوید نکته مهم این است که این مقاله بیش از 10 سال بعد از کتاب بانکداری بدون ربا نوشته شده است و اثری متاخر است و معمولا آثار متاخر یک متفکر بیشتر ملاک نظر است چون آن اثر عمیق‌تر است. نکته دوم اهمیت این مقاله این است که نکاتی در این مقاله وجود دارد که در کتاب قبلی نیست. نکته سوم در باب اهمیت این مقاله نیست بلکه در باب مظلومیت این مقاله است که به نحو عجیب و غیرقابل توجیهی در تمام این 42 سال این مقاله مغفول مانده است.

 

 

 

ماحصل گفت‌وگو‌ با عادل پیغامی را در ادامه می‌‌خوانید:

- کتاب شهید صدر که اولین کتاب در حوزه بانکداری بدون ربا و بانکداری اسلامی است، ‌گزاره‌ها نشان می‌دهد قانون بانکداری بدون ربای ما براساس کتاب شهید صدر نوشته شده است، می‌خواهیم ببینیم نظرات شهید صدر چه نسبتی با قانون بانکداری بدون ربا دارد و اینکه طراحان قانون تا چه میزان توانسته‌اند درک درستی از نظرات وی داشته باشند و آن را به قانون تبدیل کنند؟

پیغامی:‌ ارتباط جهان اسلام با جبهه استکبار و دنیای استکبار و به معنای دیگری در مواجهه با نهادهای مدرنیته که به نحو استعماری و استثماری هم با جهان اسلام ارتباط می‌گرفتند، به دو سده گذشته برمی‌گردد. این ارتباطات انواع نهادهای مدرن اقتصادی را هم خودش را به جهان اسلام نشان می‌دهد یا ورودها و مداخلاتی در جهان اسلام می‌کردند که می‌توان گفت موجب آشنایی متخصصان جهان اسلام با نهادهای مدرن اقتصادی بود. ازجمله با مفهوم کورپوریت که به شرکت ترجمه شد.

این یک مفهوم و نهاد مدرن اقتصادی است به‌طوری که خود غربی‌ها هم پیش از آن این نهاد و مفهوم را نداشتند. یا نهادی مانند بانک و انواع نهادهای دیگری که شکل گرفتند. شاید در تاریخ جهان تشیع و مشخصا ایران اولین مواجهه‌ای که به‌طور جدی با بانک می‌شود، مکتوبی است که مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی به مرحوم میرزای بزرگ شیرازی می‌نویسد. این نامه بعد از فتوای معروف تحریم توتون و تنباکو نوشته شده است و به‌نوعی مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی حرفش این بود که حالا که این توان و قدرت در نهاد فقاهت وجود دارد بهتر است که از آن برای نفی استبداد داخلی و به‌طور مشخص شورش علیه قاجاریه و نفی نهادهای استثماری و استکباری بهره‌برداری شود.

در آن مکتوب هم سید جمال این دو خواسته را از میرزای بزرگ مطرح می‌کند، یکی براندازی قاجاریه و دوم تاکید بر مساله بانک. این تاکید با اصطلاح «البنک و ما ادراک مالبنک» که امروز معروف شده، نوشته شده است. بانک و تو چه می‌دانی که بانک چیست؟ میرزای بزرگ به دلایلی که بحث مهمی و جداگانه‌ای دارد به این دو خواسته سید جمال پاسخ نداد. حتی سید جمال به بصره رفت و دو ماه در خانه‌ای بیتوته کرد و با واسطه طلب ملاقات با میرزای شیرازی را کرد. اما میرزا درخواست ملاقات را اجابت نکرد.

- یعنی میرزا درخواست ملاقات سید جمال را نپذیرفت؟

پیغامی: بله. به‌دلایلی که باید به‌طور جداگانه بحث کرد. اما بحث مربوط به بانک را شهید سید حسن مدرس که آن زمان طلبه جوان و شاگرد میرزای بزرگ بود پاسخ می‌دهد. نگاه سید جمال این بود که انگار علمای حوزه و مراجع تقلید از تحولات مدرن و نهادهای مدرن بی‌خبر هستند و به همین دلیل تعبیر بی‌ادبانه‌ای به‌کار برد. این بی‌ادبی را به تعبیری سید حسن مدرس پاسخ می‌دهد و می‌گوید شما فکر می‌کنید از تحولات مدرن دنیا بی‌خبریم و بانک را نمی‌شناسیم در حالی که (به تعبیر بنده) بانک را می‌شناسیم و اتفاقا خوب هم می‌شناسیم.

در آن نامه معروف سید حسن مدرس می‌نویسد برخلاف شما که تصور می‌کنید بانک نهادی ذاتا ربوی و استثماری است ما اینگونه نمی‌اندیشیم و قائل هستیم بانک نهادی قابل اصلاح است. مثل همین نظرات و مباحث درباره مفهوم شرکت هم راه می‌افتد. در شرایطی که کمپانی‌ها به سمت شرق سرازیر شده بودند و مشخصا کمپانی هند شرقی را هلند در قرن هفدهم به سمت آسیا می‌فرستد.

- جالب است که این نکاتی که شما درباره دو نگاه متفاوت نسبت به بانک روایت کردید، تا امروز هم ادامه دارد و همین دعواها هنوز به قوت خود باقی است. عده‌ای هنوز می‌گویند بانک به خودی خود نمی‌تواند به خدمت جامعه اسلامی دربیاید.

پیغامی: بله، می‌خواهم به همینجا برسم. کمپانی هند شرقی را اولین بار هلند برای استثمار شرق راه‌ می‌اندازد و 130-140 سال بعد انگلستان کمپانی هند شرقی را راه تاسیس می‌کند. اساسا آن کمپانی‌ها شرکت‌های استعماری و استثماری بودند. در آن شرایط صحبت از یک نهاد جدیدی به اسم کمپانی بین برخی نخبگان سنتی و مدرن محل بحث بود. رویکرد علمای شیعه هم بسیار جالب است چون هم ایجابی،‌ هم فعال، هم پویا و هم جامعه‌سازانه است. برخلاف رویکردی که روشنفکری مریض غرب زده، شرق‌زده و روشنفکر ترسیده از شرق و غرب دارد. در آن دنیایی که بعضی‌ها اساسا کمپانی را یک نهاد نجس غربی می‌دانند، حوزه شرکت را شکل می‌دهد.

چرا به مرحوم محمد حسین علوی اصفهانی گفتند مرحوم کمپانی؟ چون ظاهر پدر ایشان تاجر بود و شرکت‌داری می کرد و از این قِبَل به‌نوعی تعریض به ایشان بود که شما نان کمپانی را خورده‌اید. چرا؟ چون عده‌ای نهاد کمپانی را ذاتا نجس و ناپاک می‌دانستند و معتقد بودند نمی‌شود از آن نان حلال کسب کرد. عده‌ای از علمای اسلامی عکس این نظر را داشتند و می‌گفتند کمپانی را می‌شود تغییر و تحول داد. ضمن اینکه راه مقابله با کمپانی‌های استثماری هم راه‌اندازی کمپانی است. به‌تعبیری که بعدها علامه شرف‌الدین مطرح می‌کند که می‌فرماید "لا ینتشر الهدی الّا من حیث انتشر الضّلال". یعنی هدایت منتشر نمی‌شود الا از همان ابزاری که گمراهی منتشر می‌شود.

درواقع راه مقابله با کمپانی دارسی و رژی و غیره اینها راه اندازی کمپانی است و همین اتفاق برای تاسیس کمپانی در ایران افتاد و کمپانی به شرکت ترجمه شد. حالا عده‌ای گفتند با ترجمه که ذات عوض نمی‌شود. تازه با ترجمه آن ترجمه هم یک صفت اسلامی به آن چسبیده شده. کمپانی اسلامی اساسا یعنی چه؟ این معنا ندارد، با هم جمع نمی‌شود. مثل حرف‌هایی که عده‌ای امروز هم می‌زنند.

اما نگاه متن اصیل حوزه و فقها و علمای اصیل حوزه این نبود. آنها معتقد بودند این نهادها قابلیت تحول و اسلامی شدن دارند و نکته مهم اینکه باید برخورد کنیم نه برخورد منفعلانه. راه مقابله با ابزارهای سیطره‌آمیز راه‌اندازی ابزارهایی نظیر آنها اما مطابق با شریعت است.

-تا پیش آن مفهوم و یا نهاد شرکت وجود نداشت؟ نمونه‌هایی از آن هم در تاریخ نیست؟

پیغامی: تا پیش از آن «شرکت» فقط یک عقد شرعی بود.

-یعنی یک عده اشخاص حقیقی بودند که با هم کار می‌کردند اما هویت حقوقی به نام شرکت نبوده است؟

پیغامی: کلمه شرکت یک عقد و قرارداد بود اما اینکه شرکت را به ماهیت حقوقی و بنگاه اقتصادی تعبیر کنید، دقیقا جزء نوآوری‌های حوزه‌های فقاهتی ما بوده که به درستی اتفاق افتاده است اما متاسفانه جریانات غرب‌زده و روشنفکر نگذاشتند این مسیر درست پیش برود. یعنی یک جریان روشنفکر اصیل دینی می‌بینیم در سید حسن مدرس که بعدها در حوزه سیاسی با رضاخان مواجه می‌شود و «سیاست ما عین دیانت ماست» را مطرح می‌کند و پیش می‌رود اما اجازه نمی‌دهند این جریان اصیل دینی به نحو ایجابی و با نظام‌‌سازی و جامعه‌سازی مسیر خودش را پیش ببرد و با استبداد داخلی و جریانات روشنفکر غرب‌زدگی و استبداد و استعمار مواجه شود. این اتفاق آنجا رقم می‌خورد.

* اعطای امتیاز تاسیس بانک به خارجی‌ها مهم‌تر از امتیاز نفت، توتون و تنباکو بود

بعدها همیشه این مساله استمرار داشته است. سید حسن مدرس که در نهایت شهید می‌شود و پهلوی اول و پهلوی دوم مستقر می‌شوند و جریانات غرب‌زده و غربی هم که بانک را در کشور توسعه می‌دهند. در دوره قاجاریه که اساسا امتیاز بانک به انگلستان و بعد به روسیه داده می‌شود و آن موقع باز هم نخبگان سیاسی و نخبگان غرب‌زده ما متوجه نبودند که وقتی شما امتیاز تاسیس بانک را به کسی می‌دهید درواقع خیلی عمیق‌تر است از آن است که امتیاز نفت و توتون و تنباکو را به خارجی بدهید چون پول و کارکرد آن آینه تمام‌نمای کل بستر بخش واقعی اقتصاد است و با دادن امتیاز به خارجی در آن زمان انگار کل بستر اقتصاد را به خارجی‌ها داده‌اید.

* اولین مواجه ایجابی با بانک در جهان اسلام از سوی شهید صدر بود

-اجازه تاسیس بانک خارجی در ایران در شرایطی بود که بانک مرکزی هم نداشتیم. حتی بانک ملی هم که مسئولیت‌های بانک مرکزی را انجام می‌داد، در آن مقطع تاسیس نشده بود.

پیغامی: بله، بانک مرکزی نداشتیم. بعدها بانک روسیه و انگلستان کنار می‌روند و یک بانک ملی به‌نوعی ساخته می‌شود که در ابتدا بانک سلطنتی است و بعد ملی می‌شود. مدت‌ها بانک ملی بانک مرکزی کشور محسوب می‌شود. حالا در این فضا آن ذهنیت و سوال کماکان زنده است که بالاخره با این بانک غربی که آمده و کارکردهایش نادرست است، چه برخوردی کنیم؟ باید برخورد حذفی کنیم یا ایجابی؟ مادامی که در دست پهلوی بود بیشتر رویکردهای دینداران رویکرد انفعالی بود. مثل اینکه بگوییم یک دکان عرق‌فروشی سر کوچه هست و ما مسلمان هستیم و از آن خرید نمی‌کنیم. حالا سوال می‌شود که آن مغازه را برچینیم یا تبدیل به چیزی دیگری کنیم؟

پاسخ به این می‌ماند تا انقلاب اسلامی. در انقلاب اسلامی دوباره آن دوگانه سر برمی‌آورد که بالاخره بانک را می‌شود بدون ربا کرد و ربا را از آن حذف کرد؛ یا اینکه چون کلا بانک یک نهاد ربوی، نمی‌شود آ‌ن را اسلامی کرد. قبل از انقلاب اسلامی این مساله زنده بود و اولین کسی که در جهان تشیع (چون اهل تسنن در مصر و پاکستان بوده‌اند و در این موارد تحقیق و صحبت کرده‌اند) درباره بانک به نوعی ایجابی آن اثری تالیف می‌کند شهید صدر محمدباقر صدر است.

شهید صدر در حوزه علمیه نجف به سفارش برخی مسلمانان مومن کویتی کتاب البنک لاربوی را می‌نویسد و در آنجا سعی می‌کند یک الگویی اسلامی از بانک ارائه دهد. پیش‌فرض‌های سید محمدباقر صدر کاملا پیش‌فرض‌های متن اصیل حوزه است و دقیقا در تداوم و ادامه جریان سید حسن مدرس خودش را نشان می‌دهد.

*بی توجهی عجیب به مقاله بانک در جامعه اسلامی شهید صدر

شهید صدر با مقوله‌ای به نام بانک مقابله منفی نمی‌کند و ذاتا بانک را غیرقابل استحاله نمی‌داند. با فرض اینکه اولا بانک برای زندگی روزمره ما لازم است و دوما می‌تواند اسلامی شود و باید اسلامی شود، الگو ارائه می‌دهد. یعنی کاملا نگاه ایجابی و فعال دارد. این الگو حدود 10 سال قبل از انقلاب اسلامی ارائه شده است.

با پیروزی انقلاب اسلامی موضوع دوباره جدی می‌شود و در اینبار در عرصه عمل هم باید یک الگو ارائه شود، در تاریخ شفاهی بزرگوارانی مثل مرحوم صادق طباطبایی آمده است که در ماه‌های اول پیروزی انقلاب اسلامی کسانی مثل مرحوم دکتر شهید بهشتی موارد و فهرستی از نیازهای نظری و نظام‌سازانه انقلاب اسلامی را به نجف ارائه می‌‌کردند که یکی از افرادی که این درخواست به آنها ارائه شده شهید محمدباقر صدر بوده است. به گفته وی بالغ بر 18 رساله توسط شهید صدر نوشته و به افراد مختلفی که به ایران می‌آمدند داده شده است. ازجمله این افراد همسر شهید صدر بوده که در این رساله‌ها را به ایران منتقل می‌کرده است.

هنوز معلوم نیست این 18 رساله شامل چه موضوعاتی بوده و فقط یک عدد کلی در خاطره مرحوم طباطبایی ثبت شده بود. ولی بعضی از آنها را الان در لابه‌لای آثاری که از شهید صدر باقی مانده می‌بینیم. مثلا پیش‌نویسی که وی برای قانون اساسی ما نوشت. یک پیش‌نویس فقهی، فقاهتی نوشته که چه بسا این پیش‌نویس با آن پیش‌نویسی که مرحوم آقای حبیبی به سفارش امام (ره) با اقتباس از قانون اساسی کشورهای مختلف جمع آوری کرده بودند و به‌علاوه مباحثات و ذهنیت‌هایی که خبرگان قانون اساسی داشتند، سه ضلع تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می‌دهد.

پس یکی از آن رساله‌ها خلاصه‌ای از پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی بود. یکی دیگر از این 18 رساله، به نظر می‌رسد مقاله‌ای است که با عنوان «البنک فی المجتمع الاسلامی» نوشته شده بود. این مقاله امروز در کتابی با عنوان «اسلام راهبر زندگی» چاپ شده است.

کل کتاب سه بخش است که بخش اسلام راهبر زندگی است، یک بخش رسالتنا است که 4 مقاله بسیار مهم دارد و یک بخشی هم مجموعه مقالاتی است با عنوان مدرسة السلامیه. این مجموعه مقالات در کتابی با عنوان اسلام راهبر زندگی تجدید چاپ و تجدید ترجمه شده است. یکی از مقالات این کتاب درباره بانک است و همانطور که گفتم عنوان آن البنک فی المجتمع الاسلامی است.

- این همان مقاله‌ای است که به درخواست شهید بهشتی نوشته شده است؟

پیغامی: به نظر من. یعنی حدس من این است که این مقاله یکی از آنهاست چون تاریخ نگارش مقاله و نوع مقاله چنین حدسی را در وجود من پررنگ می‌کند اما ثبت نشده که این یکی از آنهاست. اما دقیقا بعد از انقلاب اسلامی نوشته شده است. می‌دانید شهید صدر کمتر از 14 ماه بعد از انقلاب اسلامی شهید می‌شوند. در این فاصله 14 ماهه که بخشی از آن با قید و بندها و حبس و اسارت خانگی بوده و اصلا قابل ارتباط با کسی نبوده، به دست ما رسیده است. نکته مهم این است که این مقاله بیش از 10 سال بعد از کتاب بانکداری بدون ربا نوشته شده است و اثری متاخر است و معمولا آثار متاخر یک متفکر بیشتر ملاک نظر است چون آن اثر عمیق‌تر است. نکته دوم اهمیت این مقاله این است که نکاتی در این مقاله وجود دارد که در کتاب قبلی نیست.

- پس چرا بیشتر به کتاب بانکداری بدون ربا بیشتر استناد می‌شود؟

پیغامی: عرض می‌کنم. نکته سوم در باب اهمیت این مقاله نیست بلکه در باب مظلومیت این مقاله است که به نحو عجیب و غیرقابل توجیهی در تمام این 42 سال این مقاله مغفول مانده است. مرحوم سید عباس موسویان که واقعا در عرصه بانکداری اسلامی یک فرد استخوان‌دار و زحمت‌کشیده‌ای بودند و واقعا مدیون خیلی از کارهای ایشان هستیم و خدا رحمتشان کند، ولی من با استقراء ناقصی که کردم عرض می کنم، در بخش پایانی نوشته‌ها و مقالات و کتاب‌های ایشان وقتی به قسمت منابع مراجعه می‌کردم هیچ وقت اثری از این مقاله شهید صدر نمی‌دیدم. همیشه به کتاب بانکداری بدون ربا شهید صدر ارجاع داده می‌شد اما به این مقاله خیر. گویا اساسا ایشان این مقاله را ندیده بود. متاسفانه ایشان دیگر در بین ما نیست که بپرسیم شما این مقاله را دیده‌اید یا خیر.

-کاش در زمان حیات مرحوم موسویان از وی سوال را می‌پرسیدید.

پیغامی: هیچ وقت پیش نیامد. فکر کنم یک بار در مشهد به ایشان گفتم. اما نه به این شکل که خطاب سوالی باشد که چرا ارجاع ندادید. البته 4-5 سال پیش همایشی در مشهد برگزار شد و ایشان یک ارائه داد و در خلال آن گفت هر آنچه که تاکنون درباره بانکداری اسلامی مطرح کردم، اشتباه بود و اشکالات اساسی داشت و بعد از آن یک بحث جدیدی را مطرح کردند که نکات خوبی داشت.

- این ارائه مرحوم موسویان منتشر شد؟

پیغامی: نمی‌دانم. باید از برگزارکنندگان همایش بپرسید.

*شهید صدر معتقد بود بانک یک پا در واقعیت و یک پا در حوزه اعتبار دارد

-برگردیم به مقاله مغفول مانده شهید صدر.

پیغامی: بله. این مقاله نکات بسیار مهمی دارد که بخشی از آن به‌نوعی خلاصه به‌روزی است از آنچه در کتاب بانکداری بدون ربا نوشته و بخشی هم جدید است. حالا این کلیت این مقاله است. اما آنچه که در "البنک لاربوی" اتفاق افتاد و وی این کتاب را نوشت و در این مقاله هم بخشی از آن را آورده است، چیست؟ یعنی شهید محمد باقر صدر بانک را چه و چگونه می‌دید. تفکر محمدباقر صدر در حوزه بانک این بود که بانک درواقع یک نهاد دوگانه است. یک پا در واقعیت و یک پا در اعتبار دارد. یک مغازه یک نهاد واقعی است. یک اقتصاد واقعی داریم و یک اقتصاد اعتباری پولی داریم. اقتصاد پولی و اعتباری آینه تمام‌نمای اقتصاد واقعی است اما اقتصاد واقعی فی حد نفسه مستقل از اقتصاد پولی است.

نهاد بانک شاید تنها نهادی است که یک پا در واقعیت و یک پا در دنیای اعتبار دارد. شاید به غیر از بانک نهادی به این شکل نداشته باشیم. فهم این قضیه بزرگترین مساله و نوآوری‌ و هوشیاری است که شهید صدر داشت. شما ببینید خیلی از شاگردانِ شاگرد وی هم وقتی می‌خواستند بانک را تعریف کنند می‌گفتند بانک نهادی واسطه‌ای است که پول‌های خرد مردم را جمع می‌کند و تسهیلات می‌دهد.

*شهید صدر فهمیده بود بانک یک نهاد خالق اعتبار است

این یک قرائت واسطه‌گونه از بانک است. اینکه یک نهادی پول‌های خرد مردم را جمع کند و تسهیلات می‌دهد، یعنی بانک یک نهاد واقعی است. حتی صندوق قرض‌الحسنه‌ای که در مسجد تاسیس می‌شود همین کار را می‌کند که این یک فرایندی است که کاملا واقعی است و هنوز اقدامی اعتباری انجام نشده است.

این را خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند. عمده افراد گفته‌اند بانک یک نهاد واسطه‌ است و وجوه خرد را جمع می‌کند. در حالی که این بخشی از عملکرد بانک است. همیشه گفته‌ایم بانک یک تعریف‌اش در دنیای واقعی اقتصاد اساسا شکل نمی‌گیرد و آن این است که "بانک یک نهاد خالق اعتبار" است و این را شهید صدر فهمیده بود و در مقاله البنک فی المجتمع الاسلامی این را مطرح کرد. برای همین می‌گوید بانک یک ماهیت اعتباری دارد و یک ماهیت واقعی. اولین مساله در فهم آثار شهید صدر این نکته مهم است.

-در همان مقاله مرحوم موسویان، قرائتی که ایشان از کتاب شهید صدر دارد این است که شهید صدر بانک را نهاد واسطه‌‌ای می‌داند که سپرده جذب می‌کند و تسهیلات می‌دهد.

پیغامی: به وضوح، چه در کتاب "بانکداری بدون ربا" و چه در مقاله "البنک فی المجتمع الاسلامی" اینگونه نیست.

*تفکیک وظیفه بانک غربی به دو بخش سرمایه داران و خدماتی

- به صورت مصداقی‌تر بفرمایید.

پیغامی: وی در شروع وقتی می‌خواهد بانک غربی را تعریف کند می‌گوید بانک غربی یک سری فعالیت‌های سرمایه‌دارانه و یک سری فعالیت‌های خدماتی دارد. در شروع تحلیل این را می‌گوید. ایشان می‌گوید بانک وظیفه اولش را به صورت واقعی انجام می‌دهد و وظیفه دومش وظیفه‌ای مکتبی است. یعنی وظیفه‌ای است که به ایدئولوژی‌های سرمایه‌دارانه مرتبط می‌شود. اینجا دوگانه عینی- مکتبی را به نهاد بانک وارد می‌کند.

- این در مقاله‌ است یا کتاب؟

پیغامی: در مقاله به صراحت هست ولی در کتاب هم وجود دارد. اگر از نگاه شهید صدر بخواهم بگویم بانک چیست، خلاصه نگاه وی این است که شهید صدر برای بانک یک ماهیت واقعی و یک ماهیت اعتباری قائل است. برای ماهیت اعتباری بانک سه کارکرد قائل است. کارکرد اول همین صندوق تجمیع بودن است. ایشان می‌گوید آن سرمایه‌ای که باعث رشد و تولید می‌شود، چون سرمایه‌گذاری ابزار می‌شود برای تولید دیگر، آن کارکرد با سرمایه‌های خرد معمولا متصور نیست. برای همین به یک نهادی نیاز دارید که آن را تجمیع و بزرگ کند. اینجا عبارتی که شهید صدر به کار می‌برد خیلی هوشمندانه‌تر و دقیق‌تر از عبارتی است که شما به نقل از مرحوم موسویان مطرح کردید.

*کارکردهای مختلف بانک از نگاه شهید صدر

درواقع از نظر شهید صدر بانک نهادی است که صرفه‌های به مقیاس را ممکن می‌کند. این ترجمان اقتصادی این حرف شهید صدر است. یعنی شما کارکردی از سرمایه مدنظر برای رشد، توسعه و تولید دارید که منوط به این است که صرفه به مقیاس ایجاد کنید، یعنی بتوانید مقیاس بزرگ ایجاد کنید تا کارکرد سرمایه اتفاق بیافتد. برای همین می‌گوید بانک یک صندوق تجمیع است و به تعبیر بنده، تامین‌کننده مقیاس بزرگ برای سرمایه است تا سرمایه به نتیجه رشد و هدف واقعی‌اش بپردازد. این کار اول بانک است. کار دوم بانک، باز به تعبیر اقتصاد امروزی به‌هم‌رسانی طرفین است. بانک خواهان و طلب کننده را به هم می‌رساند و به‌اصطلاح غربی مچینگ می‌کند.

یعنی پس اندازکننده و سرمایه‌گذار را به هم می‌رساند. این هم کارکرد دوم بانک. کارکرد سوم بانک در بخش واقعی، این است که فهرستی از خدمات مختلف را تولید می‌کند و فروشنده خدمات است. مثل امانت‌داری پول، نقل و انتقال وجوه، خرید و فروش اوراق بهادار برای مشتری، پذیره‌‌نویسی، کارگزاری برای مشتری و یا برای مشتری پورتفوی سهام بسازد، اعتبار اسنادی بدهد و به وکالت از سپرده‌گذار سرمایه‌گذاری کند. اینها اصطلاحات شهید صدر است.

مجموع این کارکردها، کارهایی است که بانک به‌عنوان یک نهاد واقعی در بخش واقعی اقتصاد انجام می‌دهد. اما بانک به‌نظر شهید صدر یک کارکرد دیگری دارد و آن در حوزه اعتباری شکل می‌گیرد که خلق اعتبار است. تا اینجا این دوگانه را داشته باشیم.

حالا نکته جالبی که هوشمندی شهید صدر را نشان می‌دهد اینجاست. این روایتی که از شهید صدر عرض می‌کنم و در ادامه هم به آن می‌پردازیم نشان می‌دهد که در همه این چند دهه روایتی درستی از شهید صدر نشده و این روایت اشتباه منجر به چه اشتباهات فاحش و خانمان‌برافکنی در قانون بانکداری بدون ربای ما شده است.

هوشمندی سوم و مهمی که به نظر من شهید صدر انجام داده است و ما متوجه آن نبودیم این است که کارکرد دوم و سوم بانک را وی اجازه می‌دهد که اتفاق بیافتد چون از جنس دادن خدمات است. چه اینکه شما انواع خدماتی که نام بردیم را به مردم بدهید که در قالب دو بانک تجاری و سرمایه‌گذاری آن خدمات قابل ارائه است. دست چک و کارت اعتباری، حساب جاری و نقل و انتقال وجوه و مواردی از این دست. اینها می‌شود بانکداری تجاری. یا اینکه شما برای مردم پذیره نویسی کنی، پرتفوی سهام و اوراق مالی درست کنی که این می‌شود بانکداری سرمایه‌گذاری.

این دو نوع بانک را اجازه می‌دهد اتفاق بیافتد و می‌گوید مشکلی با این نوع بانک‌ها نداریم به شرطی که خدماتی که ارائه می‌دهند واقعی و صحیح باشد که این خیلی مهم است. دوم اینکه قیمت عادلانه‌ای از شما بابت این خدمت دریافت کنند. این هم خیلی معقول است. به شما پفک هم که می‌فروشند اولا پفک باید سالم و باکیفیت باشد و دوما قیمت عادلانه‌ای از شما درخواست کنند. با این دو شرط اجازه فعالیت این دو نوع بانک را می‌دهد.

*شهید صدر دو کارکرد سرمایه‌گذاری بزرگ مقایس و خلق اعتبار را به بانکداری خصوصی نمی‌دهد

اما وقتی به کارکرد اول و چهارم بانک می‌رسد که بحث تجمیع پول خرد مردم و مقیاس بزرگ و بحث خلق اعتبار است، می‌گوید دولت باید ورود کند.

- ورود دولت دقیقا به چه معناست؟

پیغامی: یعنی دو کارکرد تجمیع سپرده‌های خرد برای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ مقیاس و خلق اعتبار را به بانکداری خصوصی نمی‌دهد.

-پس یعنی شهید صدر معتقد به بانکداری دولتی هم بود؟

پیغامی: بله. وی به صراحت می‌گوید. البته قابل تفسیر است. اینکه ورود دولت به بانکداری از جنس تصدی‌گری باشد، از جنس مقررات‌گذاری چند لایه و فشرده باشد. شاید اصطلاح دقیق‌ا‌ش این باشد که کارکرد یک و چهار را به خارج از حکمرانی حاکمیت نمی‌سپارد. یعنی ایشان به صراحت می‌گوید باید این کار را دولت انجام دهد. حالا این انجام دادن قابل تفسیر است که آیا تصدی‌گری را هم دولت انجام دهد یا فقط مقررات گذاری و نظارت کند؟ اما در کارکرد اول و چهارم نقش دولت خیلی مهم است.

ببینید، در کارکرد دوم و سوم اگر قیمت عادلانه باشد، مشکلی نیست چون فقط خدمات به مشتری ارائه می‌شود و در اینجا ربا هم پیدا نمی‌شود. من پولم را در بانک گذاشته‌ام، نقل و انتقال می‌کند و یک پولی از من می‌گیرد. همین الان هم از سپرده‌های جاری سودی پرداخت نمی‌شود و فقط پول جابه‌جا می‌شود و کارمزد گرفته می‌شود.

* کارکردهایی که بانک را به نهاد ربوی تبدیل می‌کند باید برای بانک خصوصی ممنوع شود

آنچه که درواقع به‌عنوان مشکل پیدا می‌شود، از نظر شهید صدر دوتاست و آن هم در کارکرد یک و چهار است که یکی از این مشکلات مراودات ربوی است که بانک‌ها بابت این امکانی که به آنها داده شده و از همین مجوزی که حاکمیت به آنها داده است تا بتوانند پول‌های خرد مردم را بگیرند و به سرمایه‌گذاری ببرند، سوءاستفاده می‌کنند.

اولا پول‌های مردم را با انگیزه بهره، می‌گیرند و دوما با نرخی بالاتر تسهیلات به سرمایه‌گذار یا متقاضی می‌‌دهند و خودشان هم از این بین سود می‌برند. این سود به غیر از آن درآمدی است که از بانک از محل کارمزد دریافت می‌کند. این بانک به یک نهاد ربوی تبدیل می‌شود. شهید صدر می‌گوید این را می‌شود حذف کرد. اولا این کارکردها را به دولت می‌سپاریم چون مقیاس بزرگ صرفه دارد و بانک‌ها از همین صرفه‌هاست که نهاد می شود. ایشان می‌گوید اگر این صرفه‌های بزرگ مقیاس را به دولت واگذار کنیم، به نوعی به کل مردم پخش کرده‌ایم.

*از نگاه شهید صدر پول یک کالای خصوصی نیست

دوما شهید صدر می‌گوید به انحاء مختلف ربا را حرام کرده‌ایم و مردم هم در قالب نظام انگیزشی که اسلامی دارد، اجازه کنز و تکاثر ندارند. دوم اینکه اگر پول بدون مصرف باقی بماند خمس تعلق می‌گیرد. یعنی 20 درصد از پس‌اندازت را یا مصرف کن یا به کس دیگری بده تا مصرف کند. سوم اینکه نظام انگیزشی قرض‌الحسنه را داریم که می‌گوید اگر قرض بدهید 18 ثواب می‌برید. می‌گوید اگر پولتان را صدقه دهید 10 ثواب می‌برید اما اگر قرض‌الحسنه بدهید 18 ثواب می‌برید. یعنی اسلام نظام انگزیشی ساخته که نیاز نباشد وجوه خرد مردم را به انگیزه بهره و سود از آنها دریافت کنید.

دقت کنید بانکی که این کار را می‌کند درواقع وجوه مردم را به یک کالای خصوصی تبدیل می‌‌کند و بعد می‌گوید بیا کالای خصوصی‌ات را به من اجاره بده. در نگاه شهید صدر پول یک کالای خصوصی نیست که من به‌عنوان بانک پیش‌فرض بگیرم پول مشتری مثل تراکتور است. پول ثروت است و تراکتور دارایی ثابت است. همانطور که می‌توانی تراکتور را اجاره بدهی، پول را اجاره بده. درحالی که تراکتور یک دارایی ثابتی است که برخاسته از انباشتی در اقتصاد واقعی اما پول یک اعتباری است که در فضای اعتباری ساخته شده است و هیچ ریشه‌ای در اقتصاد واقعی ندارد.

پول یک اعتبار مجمعٌ‌علیه است که ارزش مبادلاتی دارد و در طول تاریخ در ظرف‌های مختلف ریخته شده است. یک بار در ظرف طلا ریخته شد، یک بار نقره، یک بار در ظرف اسکناس و یک بار هم در پول‌های الکترونیک و یکبار هم در الگوریتم‌های ریاضی. سکه طلا ظرف پول است نه خود پول. آن پول یک اعتبار مجمع علیه است. حالا این اعتبار مجمع علیه در کجا اتفاق افتاده است؟ در اقتصاد واقعی اتفاق نیفتاده است، توسط افراد خصوصی و اتمی اتفاق نیفتاده است بلکه در تعیّن اجتماعی اتفاق افتاده است و به همین دلیل مالکیت خصوصی ندارد. پس اولا واقعی نیست که عقد اجاره را روی آن بار کنید، دوما عمومی و نه خصوصی است. با این نگاه شهید صدر می‌گوید ربوی بودن را از این مجموعه اقدامات حذف می‌کنیم. خدمات براساس کارمزد انجام می‌شود و کارهایی که رانت ناشی از صرفه به مقیاس و رانت ناشی از خلق اعتبار دارد، باید دولتی باشد.

* یکی از کارکرد بانکداری غربی تشدید نابرابری‌های تشدید‌شونده است

اما نکته مهم‌تری شهید صدر مطرح می‌کند که هوشمندی چهارم وی است. ما وقتی به مساله بانک می‌خواهیم انتقاد کنیم، بیشتر به مقوله ربوی بودن عملیات انتقاد می‌کنیم. اما شهید صدر به‌خوبی می‌داند که علاوه بر مساله ربا، بانک غربی و سرمایه‌داری یک کارکرد نابرابری‌های تشدید‌شونده و روزافزون دارد که بسیار خانه‌مان برانداز است. یعنی فاصله فقیر و غنی را تشدید‌ می‌کند. چگونه؟ از هر دو روش پرداخت اعتبار به مقیاس‌های بزرگ و خلق اعتبار.

به تعبیر من شهید صدر معتقد است ما نیازمند به ساختن مقیاس بزرگ هستیم اما بانکداری سرمایه‌داری مقیاس بزرگ را دست بخش کوچکی از مردم می‌دهد. مقیاس بزرگ را به گستره وسیعی از جامعه نمی‌دهد. مقیاس بزرگ را با جمع کردن پول‌ها می‌سازد اما دست یک درصد مردم می‌دهد. این می‌شود تداول ثروت بین اغنیا. همانطور که خدا در قرآن می‌فرماید کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ آن اتفاق در غرب می‌افتد. شهید صدر می‌گوید ما این کارکرد بانکداری غربی را قبول نداریم.

*دو ویژگی بانک اسلامی از نظر شهید صدر

 بزرگ مقیاس بساز اما به آحاد مردم منتقل کن. بنابراین این تسهیلات برای سرمایه‌گذاری بزرگ مقیاس یا باید به تعاونی‌های بزرگ داده شود یا اگر به شرکت‌های سهامی خاص بخش خصوصی این تسهیلات داده می‌شود، باید این رانت و سود مازاد بین عموم مردم پخش شود. برای همین اجازه ندارید این را به جریانی تبدیل کنید که فقر و غنی را تشدید کند.

شهید صدر می‌گوید بانک اسلامی بانکی است که اولا ربا در آن نیست و دوما نهاد تشدیدکننده نابرابری نیست. پس شهید صدر دو ویژگی را برای بانک اسلامی عنوان می‌کند. این اساس اندیشه شهید محمدباقر صدر در حوزه بانکداری اسلامی است. 

حالا با این مقدمه آنچه که ایشان در بانکداری بدون ربا انجام می‌دهد با تاکید و تمرکز بیشتر بر بخش فعالیت واقعی بانک یعنی کارکرد دوم و سوم آن می‌رود به این سمت که الگوی اسلامی بانک‌داری سرمایه‌گذاری را ارائه دهد. یعنی چون آن کارکرد دوم و سوم را در نگاه با عقود شرعی و اقتصاد اسلامی می‌خواهد الگوسازی کند، اساسا بانکداری سرمایه‌گذاری را الگوسازی می‌کند.

انتهای پیام

منبع : فارس
کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.



وبگردی

ارسال نظر

 
.

اخبار سلامت

سینما در سینما