بازی دو سر باخت دولت با بازنشستگان تمامی ندارد
اقتصاد100- بحران در صندوق بازنشستگی کشوری؛ چالش بزرگ دولت با تأمین هزینهها و تورم ناشی از آن، معیشت بازنشستگان را به مخاطره انداخته است.

صندوق بازنشستگی کشوری، بهعنوان دومین صندوق بزرگ بیمهای پس از سازمان تأمین اجتماعی، امروز به یکی از مهمترین چالشهای کشور بدل شده است. این صندوق که بیش از ۶۴ درصد از جمعیت یک میلیون و ۷۵۸ هزارنفری آن را معلمان تشکیل میدهند، اکنون به دلیل افتادن در دام ناترازیها و معضلات اقتصادی، فشار سنگینی را متوجه دولت کرده است. به گفته ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش، مشکلات مالی این صندوق نه تنها بازنشستگان بلکه دیگر اقشار جامعه را نیز تحتتأثیر قرار داده است.
کفایت منابع مالی و نقش دولت
به گزارش سحرخیز، در حال حاضر بیش از ۹۰ درصد هزینههای صندوق با مداخله مستقیم دولت و از محل بودجه تأمین میشود. این موضوع باعث شده است، بار مالی آن یا از طریق افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم بر جامعه بازگردد یا از راه مالیاتهای سنگین به شهروندان تحمیل گردد. این چرخه معیوب، به نوعی به بازی دو سر باخت برای بازنشستگان و دولت تبدیل شده است.
عوامل تأثیرگذار بر ناترازی
یکی از مسائلی که به این وضعیت دامن زده، تغییرات جمعیتی و اقتصادی است. عواملی مثل افزایش امید به زندگی، کاهش نرخ باروری، کاهش نسبت نیروی کار به سالمندان و حتی بازنشستگیهای پیش از موعد، همگی به پررنگ شدن این مشکل کمک کردهاند. علاوه بر این، پایین بودن نسبی سن بازنشستگی و مدیریت ناکارآمد این صندوقها نیز وضعیت را بغرنجتر کردهاند.
نامعادلهای بیپاسخ
سحرخیز در ادامه صحبتهای خود میگوید، نحوه مدیریت صندوق بهگونهای است که تا به حال راهحل مؤثری برای ایجاد تعادل بین درآمدها و هزینهها ارائه نشده است. به گفته وی، دولت حتی به فکر گزینههایی همچون انحلال یا ادغام این صندوق افتاده تا به نوعی صورتمسئله را پاک کند.
کاهش سن بازنشستگی و تأثیرات آن
پرداخت سنوات ارفاقی و تسریع بازنشستگی، نه تنها هزینههای صندوق را افزایش داده بلکه میانگین سن بازنشستگان را به طور چشمگیری کاهش داده است. بهعنوان نمونه، سن بازنشستگی زنان از ۶۵ سال به حدود ۵۱.۶ سال کاهش یافته است. این در حالی است که صندوقها به منابع مالی کافی برای پوشش این هزینهها دسترسی ندارند.
سرمایهگذاریهای بیبازده
یکی دیگر از موضوعاتی که سحرخیز به آن اشاره میکند، سرمایهگذاریهای ناکارآمد است. وی میگوید: "متوسط رشد اقتصادی کشور در ۴ دهه گذشته هرگز از ۲ درصد فراتر نرفته است و متأسفانه کسورات بازنشستگان در جاهایی سرمایهگذاری شده که بازدهی مناسبی نداشته است."
عدم بازدهی عادلانه
مشکلات صندوق به جایی رسیده که نسبت پرداختی به بازنشستگان گاهی تا ۹ برابر مقدار اصل کسورات آنها افزایش یافته است. هرچند این مسئله در برخی کشورهای پیشرفته نیز وجود دارد، اما در ایران، مدیریت ضعیف و نبود برنامهریزی علمی این چالش را تشدید کرده است.
انتقاد از مدیریت ناکارآمد
ابراهیم سحرخیز به صراحت از عملکرد ضعیف مدیران این صندوقها انتقاد کرده و میگوید: "چگونه میتوان انتظار داشت با سپردن مدیریت صندوقها به افراد سفارشی و فاقد تخصص، شرایط بهبود یابد؟" وی معتقد است حتی بهترین صندوقهای دنیا نیز در صورت مدیریت ناصحیح، به زوال کشیده میشوند.
لایههای عمیقتر مشکلات
او در پایان تأکید میکند که مشکلات صندوق بازنشستگی کشوری تنها بخشی از ماجراست و سایر صندوقها از جمله صندوق ذخیره فرهنگیان نیز با مسائل مشابهی مواجهاند. او پرسشهایی درباره تغییرات ساختاری و بالا رفتن سن بازنشستگی مطرح کرده و میگوید باید این مسائل در یک چارچوب جامعتر و از منظر چندعاملی بررسی شوند.