اعلام مرگ سینمای اجتماعی
این روزها جامعه در شرایط بسیار پیچیده ای قرار دارد. یادداشتی از محمدرضا لطفی
این روزها جامعه در شرایط بسیار پیچیده ای قرار دارد. به حدی که حتی زبده ترین کارشناسان هم نمی توانند پیشبینی مطمئنی از آینده آن داشته باشند. در این شرایط و حال و هوا، حرف زدن درباره سینما کار عبثی است. از همین جامعه پیچیده فعلی می خواهیم حرف بزنیم. جامعه ای که در سینمای ایران آیینه اش موسوم به سینمای اجتماعی است. گونه ای که اتفاقا دورانی هم از آن استقبال می شد و هم فروش داشت.
بدون حاشیه و مقدمه چینی؛ در شرایط فعلی حالا دیگر میتوان مرگ سینمای اجتماعی را به شکل رسمی و علنی اعلام کرد. سینمایی که اوج شکوفاییاش در دهه هفتاد بود و قرار بود با بیان معضلات اجتماع و به تصویر کشیدن چهره ای واقعی از زیست مردم، مخاطبان را با نیت دیدن تصویری واقعی از خود و معضلاتشان به سینما بکشاند. اصولا قرار بود سینما و سینماگر این حوزه با طرح مسئله و نگاهی عمیق تر به واقعه،یک قدم جلوتر از توده جامعه در حرکت باشد و جامعه و معضلاتش را در نمایی لانگ شات نگاه کند و به مردم نشان دهد و تجربه ثابت کرده، هر زمان که دایره سانسور و سختگیری در راهروهای وزارت ارشاد کمی بازتر بوده، سینمای اجتماعی دوران پربارتری را تجربه کرده و بالعکس.
حالا به جامعه امروز بنگرید. به موازات آن هم نگاهی به وزارت ارشاد و شوراهای فعلی پروانه ساخت و نمایشش، نه نیاز به تحلیل است و نه اثبات…همگان می دانند که چه خبر است. حال پرسش اصلی اینجاست: سینمای فعلی، با این بضاعت اقتصادی و مخاطب فعلی ،با این نگاه و نگرش و سختگیری شوراهای کنونی چه تصویری از جامعه میخواهد بر پرده سینما منعکس کند که جامعه امروز، خود فرسنگها از آن جلوتر نباشد؟ جامعه امروز دیگر جامعه دو ماه گذشته هم نیست و نباید فراموش کرد که ویژگی بارز سینمای اجتماعی در شکل پویا و پرطرفدارش، گامی جلوتر از جامعه بودن و به تصویر کشیدن حقیقت عریان جامعه است.
امتحان کنید! همین امروز با دوربین موبایل خود از تجریش به سمت پارک وی حرکت کنید و در پیاده رو فیلم بگیرید…همین تصاویر ساده و مستند شما در شورای پروانه نمایش یا غیر قابل پخش تشخیص داده می شود و یا حداقل بالای سی مورد اصلاحیه می خورد…راهکار؟ اگر سینما، مخاطب و حیات واقعی هنر هفتم برایتان مهم است بدانید که بدون شک با روش های نظارتی و مدیریتی گذشته کار سینمای اجتماعی تمام است. اگر هم اولویت چیزهایی به غیر از این موارد است که همان خود را متمرکز به تولیدات انبوه آثار ارگانی و دولتی کنید و سینمای ایران را بدون مخاطب و تماشاگر، لبریز از این آثار نمایید.
ارسال نظر