خیابان خوابی مُد شد
اقتصاد 100- تشدید بی خانمانی در کلانشهر ها به ویژه در تهران، سبب شده است تا افرادی را در طول روز مشاهده کنیم که در خیابان نشسته اند و چمدانی کوچک در کنار خود دارند.
افرادی که یا به علت بی مهری صاحبخانه و یا سایر مشکلات که اعتیاد هم در این موضوع دخیل است، ترک خانه کرده اند و در محیط سرد خیابان زندگانی می کنند. شاید تماشای این صحنه ها برایمان دردناک باشد اما هیچ زمان نمی توانیم خودمان را جای آن ها بگذاریم و ابراز همدردی کنیم. چراکه ما با آن ها همدرد نیستیم و هیچ درکی هم از بی خانمانی نداریم. در طول روز فعالیت خود را چه از جنبه اقتصادی و چه از جنبه تحصیلی داریم و امید داریم که شب به منزل گرم می رویم و در جای نرم استراحت می کنیم.
سقف آن ها آسمان است
اما افراد بی خانمانی که بنا به دلایل زیادی مجبور به ترک خانه شده اند، سقفی از آسمان دارند و زیر اندازی از خاک و آسفالت. اقتصاد هم مانند سیاست، پدر و مادر نمی شناسد و شاید بدتر از سیاست با مردمی رفتار کند که از وضع مالی خوبی برخوردار نیستند. وضعیت اقتصادی پیش آمده برای این افراد، دست خودشان نبوده و شرایط اقتصادی و سیاست گذاری های اشتباه اقتصادی، سبب شده است تا وضع موجود برایشان به وجود آید. افزایش اجاره خانه ها، یکی از مهم ترین دلایلی است که سبب می شود تا افراد کم برخوردار و بی بضاعت، سقفی از آسمان را بالای سر خود داشته باشند و خود را با سیستم های بخار خشک شویی های بیمارستان که راه به خیابان دارد گرم کنند. غذایشان هم اگر کسی دلش بسوزد، شاید لقمه ای نان باشد و مقداری پنیر؛ یا اگر دست سرنوشت در آن روز یاری گر باشد، برایشان چلو کباب می آورند.
شرایط اقتصادی پیش آمده در کشور، عده ای را پول دار کرد و عده ای را نیز ضعیف تر. قشر ضعیف جامعه، با هر افزایش قیمت، سکته خفیفی می کنند اما سعی بر این دارند که سرپا بمانند و با روزگار درگیر شوند. شرایط اقتصادی و رشد قیمت مسکن، سبب شده است تا درحاشیه شهر هم برای بسیاری، منزل برای سکونت وجود نداشته باشد. رشد بی سابقه قیمت ها، سبب شد تا پدیده بی خانمانی رشد کند و قطعا در طول روز چندین نفر را در کنار خیابان با وسایل خانه مشاهده کنیم.
درست است که شاید فکر کنید، بسیاری از این افراد درگیر اعتیاد هستند و شاید به همین دلیل است که مجبور به ترک خانه شده اند. اما یکی از دلایل پدید آمدن اعتیاد، مشکلات اقتصادی است. روانشناسان عقیده دارند که فرد به دلیل فرار از مشکلات اقتصادی، به مواد مخدر روی می آورد و همین امر سبب خواهد شد تا درگیر این بیماری شود.
مسئولان کجا هستند؟
اما تکلیف آن دسته از بی خانمان ها که اعتیاد ندارند چه می شود؟ کدام مسئول تاکنون در کنارشان نشسته تا کمی با آن ها حرف بزند و مشکلاتشان را گوش کند؟ صاحبخانه هایی که کرایه هارا بیش از حد بالا برده اند و ذره ای هم کوتاه نمی آیند، شاید مقصر باشند اما نمی توان گفت که مقصر اصلی هستند. زمانی که ۲ ماه از کرایه خانه عقب می افتد، حکم تخلیه می گیرند و خانواده ای را آواره می کنند. در اینجا انسانیت مرده است و پول حرف اول را می زند. خانواده هایی که مجبور می شوند، اسباب منزل را جمع کنند و به جایی دیگر منتقل کنند و خودشان هم شب را در چادر بگذرانند. آیا مسئولان می دانند که زندگی در چادر چه معنی دارد؟ آیا مسئولان تا کنون شرمنده زن و بچه خود شده اند و یا دغدغه پرداخت اجاره خانه را داشته اند؟ پاسخ این سوال کاملا روشن است که قطعا چنین دغدغه ای را نداشتند و هرگز درک نخواهند کرد.
خانمی در کنار مترو
در همین تهران و کنار متروی میرزای شیرازی، خانمی نشسته است که معلوم نیست چند سال دارد و سر خود را در میان زانوهایش پوشانده است. تعدادی گونی و یک ساک مشکی در کنارش است که نشان دهنده از وسایل او دارد. نمی شد با او صحبت کرد چون خود را از دیگران پنهان کرده است. فقط می شد متوجه این ماجرا شد که او با تمام دارایی خود بی خانمان شده است. شاید در همین چند روز پیش، سقفی بالا سر خود داشته و در محیطی گرم، شب را به صبح می رسانده است. کسی توجهی به او نمی کرد و همه بی تفاوت رد می شدند. شاید اگر من هم نمی خواستم گزارش تهیه کنم، توجهی نمی کردم. وضعیت نابود اقتصادی، این خانم را که شاید مادری خانه دار بوده به این روز انداخته است و شاید هم دختری دانشجو را به خیابان نشینی کشانده است. این شاید هایی که گفته می شود، به این دلیل است که چهره این خانم مشخص نبود.
مردی بر روی ملیه های گرم
کمی جلوتر،مقابل یکی از بیمارستان های معروف تهران، مردی بر روی زمین خوابیده بود. دقیقا بر روی دریچه هوایی که گرمای موتورخانه یا خشک شویی بیمارستان را به بیرون منتقل می کند. گرمایی که از این دریچه به بیرون می آید باعث شده بود تا اندکی بتواند بخوابد و صدای محیط هم هیچ تاثیری بر روی او نداشت. فقط می خواست کمی در یک جای نسبتا گرم آرام بگیرد و به مشکلات سرپناه فکر نکند. آری او بی خانمان شده است و شرایط اقتصادی و روزگار با او به خوبی تا نکرده اند. در همین چند قدم، ۲ نفر از افرادی که خانه خود را از دست داده اند مشاهده کردیم. حال ببینید که در تمام شهر و تمام کشور، روزانه چه تعداد از این افراد مشاهده می شوند.
اجاره خانه ها که کم تر از سال قبل نخواهد شد و پول پیش هم همچنن. پس باید گفت افراد بی خانمان، هیچ گاه نمی توانند سقفی را بالای سر خود ببینند. درآمدها قطره ای بالا می رود و هزینه ها و اجاره خانه مانند سیل خروشان بر سرشان خراب می شود. آیا قیمت ها و هزینه ها و اجاره خانه ها، به سال قبل باز خواهد گشت؟ خیر. پس این افراد محکوم هستند با جبر اقتصادی زندگی کنند و منتظر معجزه بمانند. البته بعید می دانم کسی بتواند با معجزه هم این وضعیت اقتصادی را درست کند.
ارسال نظر