دوره گذار انرژی سخت خواهد بود اما نه فاجعهبار
اقتصاد100-برای دستیابی به اهداف صفر خالص که اکنون 91 درصد اقتصاد جهان به آن متعهد است، تغییرات بسیاری لازم است. جاده ها به ایستگاه های شارژ برقی وسائل نقلیه برقی نیاز دارند که باید جایگزین خودروهایی با موتورهای احتراق داخلی شوند. فنآوریهایی برای ساخت سیمان یا پرواز هواپیماها به صورت پاک اما ارزان، یا برای جذب انتشار کربن از این صنایع، باید پیدا شود. مهمتر از همه، برق عرضهشده به شبکه باید پاک باشد و شبکهها باید برای مقابله با تقاضای بالاتر، زمانی که همه چیز با برق کار میکند، ارتقا یابند.
به گزارش گروه اقتصاد کلان و انرژی اقتصاد100 به نقل از اکونومیست، در سال 1965 بریتانیا به سوی گاز دریای شمال هجوم برد. دولت می خواست از سوخت جدید خود برای گرم کردن ساختمان ها استفاده کند. اما گازی که پیدا شده بود با «گاز شهری» که از نفت و زغال سنگ ساخته میشد متفاوت بود. بنابراین، مدیران گاز دولتی پروژه عظیمی را انجام دادند: تبدیل 13 میلیون ساختمان به یک فناوری گرمایشی جدید. ارتشی از پیمانکاران برای این کار استخدام شدند.
رئیس شرکت بریتیش گس از تکمیل این پروژه در سال 1977 به عنوان بزرگترین پروژه ای که این کشور در زمان صلح انجام داده است استقبال کرد. با این حال، در مقایسه با چالشی که اکنون بریتانیا و دیگران با آن روبرو هستند، ناچیز به نظر می رسد: گرم کردن همه خانه ها بدون انتشار دی اکسید کربن. مقامات بریتانیا تخمین می زنند که برای رسیدن به هدف انتشار صفر خالص، 28 تا 29 میلیون خانه نیاز به بازسازی دارند.
بنابراین این یک پروژه گسترده و پرهزینه است. طرفداران سرمایهگذاری سبز اغلب این را به عنوان یک مزیت معرفی میکنند: سرمایهگذاری زیرساختی بزرگ بخشی از یک «معامله جدید سبز» است، که با وامهای ارزان دولت تامین میشود، که میتواند سستی در اقتصاد را کاهش دهد و بازدهی بلندمدت ارائه کند. در تابستان 2021، پس از آنکه جو بایدن یک طرح مالی عظیم در آمریکا را تصویب کرد، کارکنان صندوق بینالمللی پول نوشتند که فشار سرمایهگذاری سبز میتواند «تقاضا و اشتغال را تقویت کند و به بازیابی از همهگیری کووید199 کمک کند.»
با این حال تورم اکنون روشن کرده است که هزینههای زیادی در اقتصاد وجود دارد. با سیاست های سخت گیرانه بانک های مرکزی، هزینه های بهره بدهی در حال افزایش است، و جذابیت یک طرح محرک مالی سبز از بین رفته است. هزینه های عمومی بیشتر اکنون جای فعالیت های بخش خصوصی را گرفته و قیمت ها را بیشتر می کند.
پیش بینی سهم مالیات دهندگان از این طرحها به این بستگی دارد که آیا سیاست های دیگری برای تشویق بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در فناوری های سبز وجود دارد یا خیر. کسب و کارها و خانوارها در جایی که بیشترین بازدهی را دارند، پول را به کار می اندازند. آنها تنها در صورتی که برای انجام این کار انگیزه داشته باشند، پول نقد را برای اهداف صفر خالص پرداخت می کنند. یک عامل به خصوص مهم میزان تحمیل هزینه کربن توسط دولت ها است که ترازو را به نفع سرمایه گذاری سبز کج می کند. ناتوانی در قیمت گذاری کربن دو برابر پرهزینه است: بخش دولتی را مجبور می کند بار بیشتری از سرمایه گذاری را به دوش بکشد و دولت را از یک منبع درآمد محروم می کند.
خوشبختانه قیمت گذاری کربن در حال گسترش است. نزدیک به یک چهارم انتشار گازهای گلخانه ای قیمت گذاری شده، که در پنج سال دو برابر شده است، به کمک راه اندازی طرح تجارت گازهای گلخانه ای چین برای نیروگاه های گاز و زغال سنگ. قیمت کربن عمدتا بسیار پایین باقی می ماند. اما هر دلار بر قیمت، سرمایه گذاری در منابع انرژی پاک را برای بخش خصوصی جذاب تر می کند.
آخرین عامل کاهش هزینه ها برای بخش عمومی این است که گذار سبز نه تنها به کاهش گرمایش جهانی بلکه به کارایی بیشتر منجر خواهد شد. اگر فناوری باتری همانطور که انتظار می رود پیشرفت کند، در نهایت خرید آنها از خودروهای بنزینی ارزان تر خواهند بود. حمل و نقل ارزان تر به اقتصاد، افزایش رشد و درآمد واقعی مصرف کنندگان کمک خواهد کرد.
پیشبینی پیشرفت فنی دشوار است و اقتصاددانان نشان دادهاند که نوآوری سبز شرکتها «وابسته به مسیر» است: هر چه یک شرکت بیشتر فعالیت کند، احتمالا در آینده نیز بیشتر انجام خواهد داد. تاریخچه انرژیهای تجدیدپذیر همچنین نشان میدهد که هرچه بیشتر تولید شود، هزینهها به سرعت به دلیل صرفهجویی در مقیاس و یادگیری از طریق انجام دادن کاهش مییابد.
قوی ترین شواهد برای این موضوع سقوط قیمت انرژی خورشیدی است که در طول دهه 2010 حدود 90 درصد ارزان تر شد و بارها پیش بینی ها را شکست داد. اگر سایر فناوریهای سبز از همان الگوی کاهش شدید هزینه پیروی کنند، جهان ممکن است متوجه شود که صفر خالص در نهایت هم به رشد و هم به نفع مالیه عمومی خواهد بود. (به عنوان مثال، یک پیشرفت بزرگ در سوخت هیدروژن می تواند به معنای گرم کردن بسیاری از خانه ها با استفاده از شبکه گاز موجود باشد، به جای نیاز به نصب پمپ های حرارتی.)
سپس چالش اطمینان از اینکه گذار در همه جا اتفاق می افتد وجود دارد. کشورهای ثروتمند به علاوه چین اکنون حدود دو سوم انتشار کربن سالانه را تشکیل می دهند. اگرچه آفریقا تقریبا یک پنجم جمعیت جهان را در خود جای داده است، اما این قاره مسئول تنها 3 درصد از انتشار گازهای گلخانه ای است که انسان تاکنون در جو منتشر کرده است. با این حال، تا اواسط قرن، جمعیت آفریقا 75 درصد رشد خواهد کرد و بسیار ثروتمندتر از امروز خواهد شد.
اگر قرار باشد جهان به انتشار صفر خالص برسد بدون اینکه چشمانداز اقتصادی میلیاردها نفر را مختل کند، جهان ثروتمند باید به کشورهای در حال توسعه کمک کند تا همگام با رشدشان کربنزدایی کنند. در اجلاس آب و هوای کپنهاگ در سال 2009، کشورهای ثروتمند متعهد شدند که تا سال 2020 سالانه 100 میلیارد دلار بودجه عمومی و خصوصی به کشورهای فقیرتر ارائه دهند تا به آنها در کاهش و سازگاری با تغییرات آب و هوایی کمک نمایند. این هدف به طور مبهم تعریف شده است، اما به وضوح از دست رفته است. با توجه به دشواری ترویج سرمایه گذاری در کشورهای فقیر که حقوق مالکیت در آنها متزلزل است، مواجهه با آن فقط یک چالش دیپلماتیک نیست، بلکه یک چالش فنی است.
دشواری هماهنگسازی کربنزدایی در سطح بینالمللی استدلال دیگری برای سرمایهگذاری اولیه است. هر چه جهان ثروتمند زودتر روی فناوریهای سبز سرمایهگذاری کند و قیمت آنها را کاهش دهد، احتمال بیشتری وجود دارد که مزایای آن به کشورهای در حال توسعه سرایت کند و به آنها اجازه دهد تا رشد سبزتری را دنبال کنند. برای مثال، تاثیر قیمتهای پایین انرژی خورشیدی در حال حاضر در هند قابل مشاهده است، هندی که تقریبا یک دهه زودتر به هدف خود یعنی 40 درصد ظرفیت انرژی نصبشده با سوختهای غیرفسیلی تا سال 2030 دست یافته است.
جهان به چنین پیروزیهای بیشتری نیاز دارد. اما آیا کشورهای ثروتمند می توانند به اندازه کافی برای آنها سرمایه گذاری کنند؟ بحران انرژی اروپا در حال تسریع در گذار انرژی آن است. قیمتهای بالای سوختهای فسیلی در کوتاهمدت آسیبزا هستند، اما از نظر تاثیرات با مالیات کربن قابل مقایسه است. به گفته گروه لابی سولار پاور اروپا، در سال 2022، اروپا 39 گیگاوات برق خورشیدی نصب خواهد کرد که 44 درصد بیشتر از رکورد قبلی در سال 2021 است.
در زمان های عادی، استدلال برای تامین مالی سرمایه گذاری های آب و هوایی قوی خواهد بود. با این حال تورم بالا و تلاطم بیش از حد اقتصادها به این معنی است که اکنون زمان مناسبی برای افزایش کسری بودجه نیست. میزان نقدینگی موجود برای سرمایه گذاری سبز ممکن است به این بستگی داشته باشد که آیا سیاستمداران تصمیم می گیرند به بانک های مرکزی در مبارزه با تورم بپیوندند یا خیر.
پایان پیام
ارسال نظر