گزارش اقتصاد 100 بررسی میکند
مدل تحول چینی با خلق ثروت
هنگامی که در اواخر دهه 1990 از چین بازدید کردم، فضایی که در دهه 1980 در این کشور وجود داشت، رنگ باخته بود. در دهه 1980 بیشترین گزارشهایی که از این کشور منتشر میشد در مورد میراث مائو، نحوه ارتباط جوامع غربی با چین سوسیالیستی و نوع رفتار حزب کمونیست برای نوسازی کشور بود. اما در اواخر دهه 1990 این موضوعات دیگر محلی از اعراب نداشت. چنین در آغاز ورود به قرن 21 تصویری از شور و حرارت خاص مردم برای جذب و استفاده بهینه از اقتصاد بازار آزاد بود.
به گزارش سرویس پول و سرمایه اقتصاد 100- محمد رضا ستاری: نشریه فارین پالیسی در گزارشی به سیر تحول اقتصادی و پولی چین اشاره کرده که در بخشی از آن آمده است: کتاب جدید جولیان گیورتز با عنوان هرگز به عقب باز نگرد، مفصلترین تحلیلی است که تاکنون از چین در دهه 1980 چین ارائه شده است. با این حال پس از قدرت گرفتن شی جین پینگ در سال 2012، ارائه و کسب آمار و اطلاعات دقیق از سیاست، اقتصاد و جامعه چینی به شدت کنترل میشود.
در این کتاب اشاره شده که تا سال 1976 یعنی زمان مرگ مائو، فقر و عدم توسعه در چین مشهود بود. وضعیت روستاییان اسفناک گزارش میشد و در صنایع، تولید و مصرف، چین سالها بلکه دههها از ژاپن و غرب عقبتر بود. با این حال پس از مرگ مائو و پایان یافتن انقلاب فرهنگی به میرسد پیوستهای ایدئولوژیک رنگ باخته است. درست در همینجا بود که چینی ها با این سوال مواجه شدند که حالا باید چه چیزی را جایگزین کنند؟ طبیعتاً بر روی حفظ میراث مائو تاکید شد، اما راه حل بعدی را دنگ شیائو پنگ به عنوان سیاستمدار مغضوب دیروز و رهبر امروز در مدرن سازی کشور برای رهایی از چالشهای پیچیده، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دید.
راه حل دنگ، پیشپا افتاده به نظر میرسید. او مدرنیزاسیون مدنظرش را در کسب ثروت از طریق آزادسازی نیروهای مولد میدید. به همین دلیل از تصدیگری تام و تمام دولتی در اقتصاد که در زمان مائو وجود داشت دست کشیده و کشاورزان، فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان تشویق به کار و فعالیت خصوصی کرد.
در زمان دنگ، کنترل اقتصادی به سمت غیرمتمرکز شدن رفت. همچنین همزمان با تقویت قوانین تجاری، سعی شد تا اعتماد کارآفرینان و سرمایه گذاران را نیز جلب شود. از این رو یکی از اقدامات دوران وی، بازنشسته یا برکنار کردن افراد محافظهکار قدیمی و جایگزینی آن با تکنوکراتهای شایسته بود.
در واقع دهه 1980 برای چینی ها دوران یک دگردیسی معنادار بود. در این دهه همزمان با آزادسازی اقتصادی، همچنان فرایندهای ایدئولوژیک و سیاسی بسته حزب کمونیست در حال اجر بود. امری هم در میان مقامات و هم در جامعه چین تاثیر خود را گذاشته و در نهایت به حادثه میدان «تیان آن من» ختم شد. هر چند که دنگ طرفدار آزادسازی اقتصادی بود، اما در مراوده با جهان غرب معتقد بود که اگر پنجره را باز بگذارید، جلوگیری از ورود حشرات دشوار خواهد بود. در این دوران تورم چین حداقل 30 درصد برآورد شده و همچنان جامعه از فقر رنج می برد.
با این حال دوران سخت 1980 سرآغاز تحول اساسی چینیها با تمامی مشکلات سیاسی و اجتماعی شد. پس از سرکوب تظاهرات «تیان آن من»، این ایده قدرتمند شکل گرفت که همراه با رشد پایدار اقتصادی، باید نقش رهبری و حکومت متمرکز تثبیت شود. نخبگان چین امروز اصرار دارند که این کشور تنها در صورتی می تواند یک بازیگر موفق و ثروتمند باشد که توسط یک دولت اقتدارگرا و تک حزبی اداره شود. همین مسیر هم برای سالهای بعد طی شد و رشد خیره کننده این کشور همراه با ساختار سیاسی بسته و متمرکز آن ثروتی را برای چینیها به ارمغان آورد که طبق گفته جولیان گیورتز در کتابش، دیگر هرگز به عقب باز نخواهد گشت.
انتهای پیام/
ارسال نظر