غیر واقعی بودن نیمی از تقاضاها در بازار ارز
رئیس اتاق بازرگانی ایران و عراق گفت: به عنوان کسی که سالها کار اقتصادی کردهام، میگویم که جو روانی حاکم در بازار ارز چندین برابر واقعیت است، قیمت ارز تابع عرضه و تقاضا است که در بخش عرضه مشکلی نداریم، اما بیش از 50 درصد تقاضای امروز ارز غیرواقعی است و ممکن است با هر اقدام بانک مرکزی یا اتفاق بیرونی، قیمت به شدت کاهش یابد.
به گزارش سرویس پول و سرمایه اقتصاد 100- بازار ارز از چندی پیش با التهاب و افزایش قیمت مواجه شده است. برخی کارشناسان ناآرامیهای اخیر و اقدام سوداگران را دلیل اصلی افزایش قیمتها میدانند.
البته مدیریت بازار ارز توسط بازارساز و ورود به این بازار میتواند برای افرادی که در سقف قیمتها وارد بازار شدهاند، مشکلات فراوانی را ایجاد کند.کاهش ارزش سرمایهگذاری این افراد در این بازار میتواند اولین مسالهای باشد که با ورود بانک مرکزی به بازار ارز رخ خواهد داد.
یحیی آل اسحاق، رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران که در حال حاضر ریاست اتاق بازرگانی مشترک ایران و عراق را بر عهده دارد درباره راهکارهای مدیریت بازار ارز میگوید: باید دید تقاضای ارز در بازار به چه صورت است. با تجزیه و تحلیل درست از میزان و نوع تقاضای ارز میتوان نقطه آسیب را شناسایی کرد و همین مساله هم میتواند راهکار را به سمت درست هدایت کند. یعنی راهکار موضعی ارائه و مساله را حل کرد.
در ادامه مشروح گفتوگو با یحیی آل اسحاق را میخوانید:
به عنوان اولین سوال بفرمایید، مدیریت بازار ارز مانند مدیریت سایر بخشها و حوزههای اقتصادی است یا با آن تفاوت دارد؟
آل اسحاق: موضوع ارز همانند هر کالای دیگر در اقتصاد تابع یک قانون کلی است؛ چگونگی عرضه و مقدار عرضه و چگونگی و مقدار تقاضا و نوع تقاضا و نوع عرضه مشخص کننده قیمت ارز است. اگر بخواهیم مقوله ارز را برای مدیریت ارز تجزیه تحلیل کنیم، باید همه مولفههای موثر بر این موضوع را بشناسیم. یعنی بدانیم عرضه ارز در چه وضعی است و حال و هوای تقاضای ارز چگونه است؟ آیا این دو باهم تقابل میکنند یا کسری و نقصان دارند؟ به طور کلی در بحث عرضه، آن چه که مقامات رسمی کشور در داخل و آن چه که منابع بین المللی مانند صندوق جهانی پول و بانک جهانی عنوان میکنند و واقعیتهای ملموسی که در اقتصاد کشور دیده میشود، این است که مقدار عرضه انواع ارز، چه حوالهای و چه نقدی مانند ارز حاصل از فروش نفت یا صادرات غیر نفتی، نسبت به تقاضا کسری ندارد و در برخی مواقع ما با مازاد عرضه نیز مواجه هستیم.
بنابراین وجود مازاد عرضه چرا سبب نشده است قیمت ارز متعادل شود و یا با کاهش مواجه شود؟ چه عامل دیگری در این مساله دخالت داشته است؟
آل اسحاق: نظر من این است که ما از لحاظ عرضه ارز نسبت به تقاضایمان کسری نداریم. اما شکل این مازاد عرضه را باید مدیریت کرد و مقداری ورود ارز به بازار را روان کرد. برخی از این ارزهایی که داریم منجمد است و برخی دیگر به صورت بهینه عرضه نمیشود و در زمان مناسب عرضه نمیشود؛ یا نوع عرضه ما به گونهای است که پاسخگوی تقاضا نیست. بارها بانک مرکزی به عنوان مقام رسمی درباره ارز، همین مازاد عرضه را عنوان کرده است. در حوزه ارز حواله ای و نیازهای تجاری واقعی، ارز نیمایی و حوالهای، به صورت میلیارد دلار عرضه میشود، ولی تقاضا در حد چند صدمیلیون دلار است. مثلا یک میلیارد ارز عرضه شده و ۱۰۰ میلیون تقاضا برای آن وجود داشته است. اختلاف خیلی زیاد است. در حوزههای اسکناس هم همین مازاد وجود دارد. پس مشکل اصلی در عرضه نیست، هم فروش نفت افزایش یافته و هم صادرات غیرنفتی کشور به حدود ۴۰ میلیارد دلار رسیده است. پس ما در تامین ارز مشکلی نداریم. یعنی مجموعه اطلاعاتی که در دسترس داریم این است که از لحاظ ذخایر ارزی و نوع دارایی ارزی مشکلی برای عرضه وجود ندارد. از طرفی التهاب را میبینیم که نرخ ارز آزاد به نزدیک 39 هزار تومان رسیده است. به نظر میرسد مشکل ما در بحث تقاضا باشد که نرخ ارز با افزایش روبرو شده است.
با توجه به صحبت های شما، مشکل کشور در بحث ارز، به موضوع تقاضا ارتباط پیدا می کند. چقدر تقاضا و با چه کیفیتی در بازار ارز وجود دارد که هر روز سبب رشد قیمت ارز می شود؟
آل اسحاق: باید دید تقاضای ارز در بازار به چه صورت است. با تجزیه و تحلیل درست از میزان و نوع تقاضای ارز میتوان نقطه آسیب را شناسایی کرد و همین مساله هم میتواند راهکار را به سمت درست هدایت کند. یعنی راهکار موضعی ارائه و مساله را حل کرد. یک تقاضای ارز برای امر تجارت و واردات داریم و از طرفی یک تقاضا باری دانشجویان خارج از کشور، گردشگری و هر نوع خدمتی که شهروندان از سایر کشورها میخواهند دریافت کنند. پس یک هزینههای واقعی برای امر تجارت و واردات کالا و مواد اولیه به کشور داریم. مقداری هم نیاز برای انواع خدمات داریم که اینها تقاضای واقعی ارز است. در رابطه با نیازهای تجاری، چیزی که مشخص است تقاضا کمتر از عرضه است، ولی اینجا نکته ای وجود دارد که آیا همه تقاضاهایی که برای تجارت است همه از این طریق حواله و ارز نیمایی پاسخ داده میشود یا یک سری از تقاضاها مثلا برای قاچاق کالا وجود دارد که از این طریق امکان تامین آن وجود ندارد. دولت میگوید هرکسی در وزارت صمت ثبت سفارش کرده ارز او را میدهیم. ولی یک سری کالاها هست که آن جا ثبت سفارش نمیشود. در مورد حجم این قاچاق صحبتهای مختلفی میشود که حداقل میگویند ۱۰ میلیارد دلار است. پس ما یک تقاضای مدیریت نشده داریم، در حد ۱۰ میلیارد دلار، تقاضای رسمی یعنی آنهایی که برای تجارت و خدمات لازم است، کمتر از ۵۰ میلیارد دلار است. برای قاچاق نیز تقاضای غیررسمی ارز وجود دارد که باید از بازار آزاد تهیه شود و همین مساله می تواند باعث رشد قیمت ارز شود.
آیا انواع دیگری از تقاضا برای ارز وجود دارد که موجب رشد قیمت دلار در بازار می شود؟
آل اسحاق: بله. تفاضای دیگری برای ارز وجود دارد که برای سوداگری است. یعنی عدهای مواد اولیه و کالا، خرید و فروش میکنند و عده ای تجارت ارز میکنند. این افراد از بالا و پایین شدن ارز سوداگری میکنند. ارز را امروز ارزان میخرند و فردا گران میفروشند. این هم یک نوع تقاضای غیرواقعی برای ارز است. حجم این تقاضا به آن جریان روانی و انتظاری که ایجاد میکند، بستگی دارد. در جامعه اخبار نادرست منتشر میکنند که به دلایل سیاسی یا روابط بین الملل، ارز در حال گران شدن است. مردم هم شروع میکنند به خریدن ارز. بعد از فروش ارز گران به مردم، نقطه عکسش را میگویند و ارز ارزان شده را دوباره می خرند. برخی به صورت سوداگرانه، عرضه و تقاضای بازار را به هم میزنند. یکی از چالشها اینجا است. نقاط آسیب را اگر نگاه کنیم، سوداگران ارز با بالا و پایین کردن نرخ ارز تنها به دنبال سود خود هستند ایادی این افراد، با القای اخبار دروغ به دنبال بالا و پایین کردن تقاضا برای ایجاد نوسان در بازار هستند. اینجا باید مدیریت شود.
برخی از افراد به دنبال تبدیل دارایی خود از ریال به ارزهای خارجی هستند، آیا این مساله نیز به عنوان نوعی تقاضا دیده میشود؟
آل اسحاق: کسانی هستند که به هر دلیل میخواهند دارایی خود را از کشور خارج کنند. بر اساس شرایط و نوع سرمایه گذاریشان به این نتیجه میرسند که اگر بخواهند سرمایه گذاری کنند یا دارایی خود را محفوظ نگه دارند، پولشان را باید به خارج از کشور ببرند. اینها هم تقاضایی است که به دلایلی غیر واقعی برای ارز وجود دارد. این نوع از تقاضا حجم بالایی دارد و رقمهایی که میگویند، میلیاردی است. یک سری هم هستند که در داخل کشور به دلایل خاص اقتصادی مانند اینکه چون بخش تولید، سودآوری مشخصی ندارد و نگرانی در بخش تولید وجود دارد یا به دلیل تورمی که احساس میکنند، به دنبال تبدیل دارایی خود به ارزهای خارجی هستند. این افراد به دنبال این هستند که راهی پیدا کنند تا ارزش پولشان پایین نیاید.
چرا افراد برای این مدل تقاضا به سمت ارز و دلار میروند و راه های دیگر را برای حفظ ارزش دارایی خود انتخاب نمیکنند؟
آل اسحاق: خصوصیت اصلی این تصمیم گیری این است که زود نقد میشود. یعنی کالایی میخرند که هر وقت لازم شد، بتواند آن را به پول نقد تبدیل کند. پس یا ارز میخرد و یا طلا میگیرد یا کالا میخرد. یکی از مواردی که تقاضای ارز را بالا میبرد، این است که افراد برای حفظ ارزش پولشان شروع به خرید دلار و ارز می کنند. تقاضای دیگری که ضمن این که حجمش کم است، ولی ضریب تاثیر بالایی دارد تقاضای اسکناس است. این هایی که عرض کردم ممکن است به صورت حواله باشد یا به صورت راه های غیررسمی که ملکی اینجا داشته باشد و بفروشد و ارز آن را خارج کنند. ولی یک تقاضای دیگر وجود دارد که خیلی در نرخ ارز موثر است و آن، بازار اسکناس است. چیزی که در فردوسی و سبزه میدان به صورت صرافی رسمی یا غیر رسمی معامله میشود، این بازار اسکناس هم یک تقاضایی را به خود اختصاص میدهد. با اینکه حجم این نوع تقاضا کم است، اما تاثیر بالایی بر بازار ارز دارد. متاسفانه شاخصی که افکار عمومی آن را میبیند، همین بازار است. این بازار اسکناس ملاک است، وگرنه در بازار حواله یا نیمایی یا توافقی نرخ ها به این شدت افزایش پیدا نمیکنند.
در بازار ارز چند مدل تقاضا وجود دارد که گفته شد. برای مدیریت بازار ارز در شرایطی که عرضه ارز مشکلی ندارد، باید چه کرد؟
آل اسحاق: اگر قرار است بازار ارز را مدیریت کنیم راهکار این است که یک کار مطالعاتی کنیم و موارد نیازهای واقعی را مشخص کنیم و نیازهای غیر واقعی یا غیر مناسب یا سوء استفاده را نیز مشخص کنیم و با هرکدام به فراخور و تناسب خودش برخورد کنیم. برای این، بانک مرکزی در ارتباط با تقاضای اسکناس، ابتدا میگفت بر اساس کارت ملی ارز میدهیم. تالی فاسدش این بود که صف عظیمی ایجاد میشد. الان بازاری درست کردهاند که به شرکتهای تجاری یا به افراد ارز توافقی پرداخت میشود. یکی هم این بود که ارز حاصل از صادرات مواد غذایی را گفته اند که به قیمت روز میتوانند اسکناس بگیرند تا بتوانند از طریق صرافیها به مردم بدهند. یک سری راهکار به این صورت، بانک مرکزی ارائه داده ولی هنوز نتیجه آن مشخص نشده است. به نظرم علت عمدهاش سوداگرانی هستند که بازار را ملتهب میکنند و کسانی که دارایی های خود را خارج میکنند یا برای حفظ ارزش دارایی خود، به سمت بازار ارز می روند تا حفظ دارایی کنند. در شرایط فعلی دولت توانسته است ارز مورد نیاز فعالیتهای رسمی کشور را تامین کند. اگر دولت همت خود را برای بازار ارز به سمت مدیریت بازار غیررسمی سوق دهد، میتوان گفت بازار ارز مدیریت خواهد شد.
برای انواع تقاضای غیررسمی چه راهکارهایی میتوان به بانک مرکزی پیشنهاد داد؟
آل اسحاق: مثلا برای فعالیت کوله بران که جامعه پذیرفته قاچاق نیست، در بازارهای مرزی ارز اختصاص داده شود. یعنی اگر بتوانند سامانهای به تبادلات مرزی ایجاد کنند که در کانال مشخصی باشد و دولت قبول داشته باشد که این کالاها از مرزها بیاید و ارز کنترل شده به آن بدهند و دیگر نیازی نباشد در بازار ارز به صورت قاچاق به دنبال ارز باشند. واقعیتی در کشور است که یک سری کالاها و مبادلات مرزی و کوله بری از استانهای مختلف وارد کشور می شود. این را قاعده مند کنند. به جای این که مدام بگوییم این زشت و بد است، آن قسمتهایی که میشود را قاعده مند کنند. این هم شدنی است. هم قوانینش سابقه دارد و هم امکانش هست که وزارت کشور هماهنگی کند. در رابطه با سوداگرانی که الان هستند و برای خرید و فروش ارز کار میکنند، برای این هم نظاماتی باید ایجاد شود و نظامات کنترل شده بگذارند که بانک مرکزی این را با سیستم خود انجام دهد. اگر برای سوداگران ارز یعنی خرید و فروش ارز، یک نظام قاعده مند و کنترل شده بگذارند یک قسمت از این بازار غیر مشخص را میتوان کنترل کرد. وگرنه اینکه بگوییم سوداگری و خرید و فروش ارز اصلا چیز زشت و بدی است، مشکل حل نمیشود. کما این که ظرف این چهل سال نشده است. مگر این که برای سوداگری خرید و فروش ارز نظامی قاعده مند بگذارند مانند مالیات. مگر آهن و برنج و کالاهای دیگر را خرید و فروش نمیکنند؟ بله جلوی سوء استفاده کننده گان را باید بگیرند.
چرا افراد ترجیح می دهند، به جای فعالیت تولیدی به سمت فعالیتهای سوداگرانه و دلالی بروند؟
آل اسحاق: اگر بخواهم در کلان اقتصاد نگاه کنیم، باید به این پرشس پاسخ دهیم که چرا پولها از سرمایه گذاری بلند و میان مدت به سمت کوتاه مدت میرود، به دلیل بی اعتمادی است که به نظام تولید در کشور است و مشکلاتی که در بخش تولید است. واقعیت این است که میگوییم از تولید حمایت کنیم، در عمل مجموعه عوامل تاثیر گذار بر تولید به گونهای است که خروجیاش کسی سرمایهگذاری نمیکند. بخش خصوصی و فعالان اقتصادی در حوزه سرمایهگذاری گاردشان را باز نکردهاند. چون کسی که سرمایهگذاری میکند تا چهار سال دیگر از این سرمایهگذاری محصول برداشت کند. باید آنقدر اطمینان داشته باشد که این سرمایه میلیاردی که با تمام وجودش انجام می دهد، حداقل به میزان سود بانکی برایش فایده دارد. اگر ببیند قوانین و مقررات و دستورالعملها و راهبردها طوری است که نمیشود به آن اعتماد کرد و امروز حرفی میزنند و دولتی میآید، سرمایه گذاری نمیکنند، کما این که تا الان نیز نشده است. یکی از مشکلاتی که کشور دارد این است که مقدار سرمایه گذاریهایی که در کشور میشود به اندازه استهلاک نیز نیست و این فاجعه بزرگی است. یعنی این مقدار سرمایهگذاری که میشود با مقدار استهلاکاتی که میشود برابری ندارد. حالا توسعه سر جای خودش. یعنی ما حمایت از تولید را میگوییم، ولی نظام مالیاتی ما برعکس عمل میکند. نظام بیمهای ما برعکس عمل میکند. برای این که تولید بخواهد شکل بگیرد دهها موضوع باید درست کار کند. اگر میخواهیم بخش تولید سامان پیدا کند که معنایش این است که سرمایه گذاری که فرد میکند سود لازم را درست پیش بینی کند و بعد از این که محصول تولید شد، حداقل اندازه نرخ بهره بانکی سود ببرد. یعنی نرخ بهره بانکی که قرار است بیشتر هم کنند میشود ۲۴ درصد. سودی که از تولید میبرد ۱۰ درصد است. این جواب نمیدهد. سودی که از خرید و فروش ارز میبرد میشود ۴۰ درصد و سودی که از تولید میبرد میشود ۱۰ درصد. سودی که از کشاورزی میبرد بشود ۵ درصد و سودی که از سوداگری ارز میبرد، بسیار بیشتر است.
با توجه به آنچه گفته شد، شما مدیریت بازار ارز را در مدیریت بخش تقاضا میدانید؟
آل اسحاق: بله. مدیریت ارز مانند هر کالای دیگری احتیاج به نظام و تدبیر دارد. این نظام یکی فضاست، یعنی این خرید و فروش و تعاملات ارزی در کدام فضا شکل میگیرد. این فضا را اگر آن طور که باید درست نشناسیم، نه شاخه عرضه را درست تجزیه تحلیل میکنیم و نه شاخه تقاضا را. پس قدم اول این است که فضای حاکم بر موضوع ارز را تشخیص دهیم. این فضا یک سری مسائل داخلی و یک سری مسائل خارجی دارد. یک سری تدابیر و نظاماتی است که ما داریم تدوین میکنیم. اگر بخواهم بگویم قضیه باید چطور حل شود، یک مثلت سه ضلعی است. یک ضلع مسائل حاکم بر روابط خارجی ما است. یک سری روابط داخلی ما هم در رابطه با ارز است. یک سری هم نظام تدبیر و سیاستها و راهبردهایی است.
اگر بخواهیم بازار ارز را مدیریت کنیم، باید هر سه ضلع این موضوع را مورد توجه قرار دهیم. اما در دل این مثلث، در وسط یک نقطه فنی وجود دارد که آن اعتماد فعالان اقتصادی در بازار ارز به بازار است. اگر فعالان اقتصادی به هر یک از این شاخهها، خارجی و داخلی و نظام تدبیرها و افرادی که مدیریت میکنند، اعتماد نکنند نمی توان بازار ارز و یا هر بازار دیگری را مدیریت کرد.
مالیات بر عایدی سرمایه میتواند سوداگری ارز را مدیریت کند؟
آل اسحاق: این قانون باید برای همه بخش ها اجرایی شود و نمیشود آن را اختصاصا روی بازار ارز گذاشت، باید همه بخشهای مثبت و منفی این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
توصیه شما به مردم چیست؟ وارد شدن به بازار حباب دار میتواند کار درستی باشد؟
آل اسحاق: باز هم باید بخش واقعی تقاضا را از بخش غیرواقعی آن جدا کرد. برخی افراد برای نیازهای واقعی مانند سفر، ارز دانشجویی و... نیاز به ارز دارند که در هر شرایطی باید آن را تهیه کنند، ولی به افرادی که برای سوداگری وارد بازار ارز میشوند، باید گفت این قیمتها باقی نخواهد ماند. به عنوان کسی که مدت ها در کار اقتصادی هستم عرض میکنم، جو روانی حاکم چندین برابر واقعیتها است. اگر بگوییم قیمت ارز تابع عرضه و تقاضای ارز است، در عرضه ارز مشکلی نیست. تقاضای ارز بالای ۵۰ درصدش غیر واقعی است. امروز ممکن است با هر اقدام بانک مرکزی و یا حادثهای در خارج از کشور، قیمت ارز به شدت کاهش پیدا کند. این مسائل روانی تابع جو و شرایط است. آن چه که الان وجود دارد قسمت اعظم این التهاب مربوط به جو روانی است و قابل اعتماد نیست.
انتهای پیام/
ارسال نظر