دوربین مخفیه؟
اقتصاد 100- درست هر جایی که تصور میکنی آنجا باید نقطه پایان خلاقیتهای شگفتانگیز فدراسیون مهدی تاج باشد، خیلی زود نقطهای جدید با حیرت مضاعف پیدا میشود! تازهترین مصداق این ماجرا هم داستان گزینههای رسمی فدراسیون فوتبال برای هدایت تیم ملی است. برخی رسانهها از ۵ و برخی دیگر از ۷ مربی ایرانی نام بردهاند که فدراسیون از آنها برای هدایت تیم ملی برنامه خواسته است. بین این اسامی، بعضا نامهایی به چشم میخورد که شاید خود آنها هم نمیتوانستند اسمشان را به عنوان نامزد هدایت مهمترین تیم فوتبال ایران قید کنند، فدراسیون این محبت را در حقشان کرده است!
منابع معتبرتر و رسمیتر از پنج مربی ایرانی نام بردهاند و مدعی شدهاند فدراسیون از آنها برای هدایت تیم ملی تا جام ملتهای آسیا در زمستان آینده برنامه خواسته است. مهمترین چهره این فهرست، امیر قلعهنویی بود که برخی حتی گفته بودند کار حضورش در تیم ملی قطعی شده است. ساعاتی بعد از انتشار نام گزینهها اما قلعهنویی رسما از حضور در تیم ملی انصراف داد. فارغ از موضع امیر که در جای خودش به آن خواهیم پرداخت، خود این مربی یکی از بزرگترین ناکامان حاضر در فهرست به شمار میرفت. قلعهنویی ۱۰ سال است موفق به فتح هیچ جامی نشده و این در حالی است که او در این مدت روی نیمکت تیمهای بزرگ و ثروتمندی مثل استقلال، سپاهان، تراکتور و گلگهر نشسته است. پس بهطور کلی روشن نیست کدام دستاورد او باعث شده فدراسیون این اندازه برای جذبش به تیم ملی اصرار داشته باشد. نفر بعدی جواد نکونام است؛ مردی که امسال بدترین نتایج را با فولاد گرفته، به خاطر حواشی همیشگیاش کنار زمین بهشدت مورد انتقاد بوده و استعفای عجیبش پیش از بازی با الهلال هم هیچ جای دفاعی باقی نگذاشت. حسین فرکی که گویا به عنوان نخستین نفر برنامهاش را به فدراسیون داده، سه سال است جایی مربیگری نکرده، فرهاد مجیدی هم برای پذیرفتن چنین مسوولیتی بسیار جوان به نظر میرسد و نتایج امسالش در الاتحاد کلبا بسیار معمولی بوده است. از همه عجیبتر اما دیده شدن نام مهدی تارتار در این لیست است؛ سرمربی ذوبآهن که همین فصل طی ۲۰ بازی تنها ۳ پیروزی به دست آورده و مدتهاست شایعه اخراجش به گوش میرسد. دو گزینه دیگری هم که در منابع کمتر رسمی به این فهرست اضافه شدهاند، ساکت الهامی و حمید مطهری هستند؛ سرمربیان هوادار و نساجی که اجازه بدهید کلا در موردشان حرف نزنیم!
همه میدانند که امیر قلعهنویی سالها آرزوی بازگشت به تیم ملی را داشت، چرا که تصور میکرد برکناری او بعد از جام ملتهای آسیا ۲۰۰۷، ناعادلانه بوده است. او در این سالها دائما گزینه هدایت تیم ملی بود، اما اینبار واقعا فاصلهای تا بازگشت به نیمکت مورد علاقهاش نداشت. در چنین شرایطی اما انصراف قلعهنویی از حضور در تیم ملی، اتفاقی معنادار و جالب توجه به نظر میرسد. در حقیقت سرمربی گلگهر تصمیم هوشمندانهای گرفت، چرا که میدانست امروز شرایط کار در تیم ملی مهیا نیست. ایران تیم بسیار مسنی دارد، اغلب لژیونرهایش از فرم مطلوب دور هستند و در عوض ادعای بسیار زیادی دارند، رابطه عاطفی تیم ملی هم با مردم کمرنگ شده و چشمانداز چندان مثبتی برای تغییر شرایط در کوتاهمدت به چشم نمیخورد. بنابراین سرمربی بعدی مخصوصا اگر ایرانی باشد کار سختی دارد و شاید زمستان آینده پس از جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳، بزرگترین قربانی فوتبال ایران لقب بگیرد. قلعهنویی این چیزها را دید و انصراف داد؛ تصمیمی که خردمندانه به نظر میرسد.
برخی بر این باورند که مطرح شدن نام مربیان ایرانی و مخصوصا گزینههای ضعیف و معمولی، ترفند فدراسیون فوتبال است برای برانگیختن نارضایتی عمومی و دریافت بودجه لازم برای جذب سرمربی خارجی. نمیدانیم این فرضیه چقدر میتواند دقیق و درست باشد، فقط این را میدانیم که شأن تیم ملی طرح برخی از این اسامی نیست. هر چقدر هم که شما مدیران ضعیفی باشید، باز دارید در مورد یک نیمکت بزرگ و مهم حرف میزنید. اعتبارش را حفظ کنید و اجازه ندهید سطح کار پایین بیاید. برخی مواضع فدراسیون طوری است که گاهی آدم تصور میکند مقابل دوربین مخفی قرار گرفته و به زودی کارگردان با چهره خندان از پشت درختها بیرون خواهد آمد! تمامش کنید لطفا.
انتهای پیام/
ارسال نظر