پرچم گدایان دنیا در سازمان ملل!
پس از آغاز نسلکشی در غزه، انتظار میرفت قسمت متفکر جهان که حامی و سازنده و مبلغ سازوکارهایی مانند سازمان ملل و مفاهیمی مانند حقوق بشر هستند، تا سالها وقت خود را وقف بازشناسی خود و جهان کنند، اما این بخش نیز گرفتار همان نمایش و بازی است و موجبات سرخوردگی و ناامیدی بیشتر جویندگان حقیقت را فراهم کرده است.
به گزارش اقتصاد100، روزنامه جوان در یادداشتی به قلم غلامرضا صادقیان نوشت:
سخنرانی های امسال سران اسلامی و غیراسلامی در سازمان ملل، مثل پادشاه اردن، محمود عباس و اردوغان با عملکردشان مقابل رژیم صهیونیستی بسیار تفاوت داشت. شنونده این سخنان گمان می کرد این کشورها با تمام قوا و ارتش خود در حال یورش به اسرائیل هستند یا تمامی راه های سیاسی و اقتصادی را با این رژیم بسته اند و این سخنرانی تهدیدی برای تشدید این اوضاع است! سخنرانی بایدن و بیشتر سران غربی نیز همین قدر با رفتار امریکا و آن کشورها تفاوت داشت. این اوج سقوط بشر کنونی و اوج ابتذال سازمان ملل است که گویی تبدیل به مکانی برای باقی گذاشتن یک صورت انسانی از سیاستمداران و سلاطین و پوشاندن صورت حیوانی واقعی آنان است.
بزرگ ترین فریب و حماقتی که بر بشریت تحمیل شده است، بنای چنین سازمان هایی است؛ و بزرگ ترین ساده لوحی ها نیز همین که گمان کنیم می توان صدای حق و عدالت و انسانیت را از طریق این سازمان ها به گوش جهان رساند. وقتی بایدن که در یک سال گذشته پرشمارترین انتقال سلاح های کشتار جمعی تاریخ را به اسرائیل داشته است، پشت تریبون ملل می ایستد و می گوید نگران مسائل انسانی در غزه است و آنجا که محمود عباس مانند یک قهرمان مبارزه با صهیونیسم سخنرانی می کند و باقی سران اسلامی نقش مبتذل خود را با افتخار بازی می کنند، می توان دانست که ساختمان سازمان ملل از آغاز بنایی برای تحمیل حماقت بر بشریت بوده است.
صلح، آزادی و عدالت، الفاظی تمسخرآمیز در دهان بشر شده است؛ و فقط بشر از عهده این نمایش مسخره برمی آید، همچنان که هیچ حیوانی نمی تواند صورت دلقک از خود بسازد و مترسک را نه به شکل خرس و کفتار ترسناک که به شکل انسان که از هر حیوانی ترسناک تر است، ساخته اند. برای کسانی که اخبار را لحظه ای دنبال می کنند، خواندن اخبار فوری جنگ اسرائیل با حزب الله از این جهت عبرت آموز است. یک درمیان اخبار سخن از دیپلماسی و تلاش برای صلح و عدالت است! «سخنگوی شورای امنیت امریکا: هدف پیشنهاد ما دادن زمان و فضا به دیپلماسی است زیرا بهترین راه حل است»؛ «واشینگتن امیدوار بود که نتانیاهو در سخنرانی خود اعلام کند جنگ غزه وارد مرحله جدیدی شده است (اما چنین نکرد)»؛ «یک مقام امریکایی: واکنش اسرائیل سؤالاتی را درباره دلایلی که نتانیاهو را بر آن داشت تا پیشنهاد آتش بس را رد کند، ایجاد کرده است»؛ «امریکا: ما همچنان فکر می کنیم که باید به دیپلماسی بازگشت»؛ «وزیر دفاع انگلیس: ما از درگیری در خاورمیانه نگرانیم. خوب است که نتانیاهو در نیویورک است تا صدای تقاضای آتش بس ما را بشنود.»
دنیا از هر نمایشی، نمایشی تر شده است. قلعه حیوانات است. بوزینگانی با خوک ها و گرازها بر دیپلماسی و صلح و رهبری جهان قرار می گذارند و نمایش می دهند، با بازیگرانی که دفاع ملت ها از سرزمین شان و حق زندگی شان را در این نمایش ها به بازی می گیرند و تشویق می شوند!
پس از آغاز نسل کشی در غزه، انتظار می رفت قسمت متفکر جهان که حامی و سازنده و مبلغ سازوکارهایی مانند سازمان ملل و مفاهیمی مانند حقوق بشر هستند، تا سال ها وقت خود را وقف بازشناسی خود و جهان کنند، اما این بخش نیز گرفتار همان نمایش و بازی است و موجبات سرخوردگی و ناامیدی بیشتر جویندگان حقیقت را فراهم کرده است. آن قدر گرفتار زندگی و خوردن و خوابیدن هستند که فراتر از آن را نمی بینند، از خدا می توانند بگذرند، از زندگی روزمره نه! «از خدا چاره ستش و از قوت نی/ چاره ش است از دین و از طاغوت نی/ جز بر امید خدا زین آب خَور/ کی خورد یک لحظه الا گاو و خر؟!» این متفکران سازنده جهان جدید، جهان سازمان ملل ها، جهان حقوق بشرها، گرچه در ظاهر خود را زیرک و مکار نشان می دهند، اما باطنی متعفن و گندیده دارند. «آنک کالانعام بد بل هم اضل/ گرچه پر مکرست آن گنده بغل/ مکر او سرزیر و او سرزیر شد/ روزگارک برد و روزش دیر شد» مکر می کند، اما مکرش مانند خودش روبه فناست و روزگار کوتاه او به سر خواهد آمد. «فکرگاهش کُند شد عقلش خرف/ عمر شد چیزی ندارد، چون الف» مغزش سست می شود و عقلش ناتوان و خنگ. عمرش نیز به سر می رسد بی آنکه چیزی از خود به جا بگذارد.
دنیا اکنون در اوج بازی و بازیچه بودن خود است. خاص و عام و متفکر و نادان خود را به یک اندازه درگیر این بازی کرده است. اما در روزگارانی که پرچم جنگاوران مقاومت برافراشته است، از این بازی ها و از پرچم حقیر گدایان دنیا نباید ترسید. «از علم های گدایان ترس چیست/ کان علم ها لقمه نان را رهی است».
انتهای پیام
ارسال نظر