چرا برند تگ هویر از بهترین های سال است؟
طلا و جواهر اقتصاد 100: این ساعتها به جای اینکه لاگهای باریک و بلند مدلهای وینتیج، از اشکال برشخورده و ستبر کاریرای 42 میلیمتر کاریرا بهره برده بود؛ اما آنها را به سمت پایین ادامه داده بود و با قاب باریک و شگفتآوری پیوند داده بود تا تجربهای عالی را برای کاربران رقم بزنند.
ضمن رعایت احتیاط درخصوص برپاکردن سروصداهایی مانند شکستن صدا و کاملاً آگاه از اینکه خیلی وقتها ما هم ظاهرپرستانی بدخواه هستیم، واقعاً معتقدم که تگ هویر یکی از بهترین بازدههایی را که در زمانهای اخیر به یاد میآوریم، در میان برندها داشته است. من که با پدری زندگی کردهام که همیشه یک ساعت پروفشنال ۲۰۰ به دست داشت و فقط وقتی آن را از مچش باز میکرد که میخواست ساعت و تاریخ آن را با برنامه خبر روز تنظیم کند، همیشه دید خوبی به این برند داشتهام و شاید به همین دلیل است که همیشه طی چند سال گذشته نسبت به محصولات خاص آن انتقاد کردهام.
در حالی که طرح چنین نکتهای مطمئناً در طرح بزرگ فشار آوردن برای توسعه فناوری عقلانی جلوه میکند، اما برخی از این ساعتها بهسختی از میراث هیور بهره بردهاند و مطمئناً، خوشحالم که تمرکز این برند در سال 2023 معطوف جای دیگری بود. تمرکز آن کجا بود؟ خوشحالم که این سوال را پرسیدید؛ زیرا همین سوال پایه استدلال من درباره چرایی پیروز شدن تگ هویر در سال ۲۰۲۳ است و اگر جمعبندیهای من درباره بهترین عرضههای سال کافی نبود، بحثهای دقیقتر را میتوانید همینجا بخوانید.
دلیل اول: کاریرا گلسباکس، کلاسیکی برای آینده
به غیر از عرضه Watches & Wonders 2023 – the Glassbox که تیتر همه اخبار بود، دیگر از چه چیز دیگری میتوان بحث را شروع کرد؟ بدون تردید، کاریرا ارزشمندترین دارایی این برند است و اگر از نگاه یک طرفدار مشتاق به این موضوع بنگریم، این ساعتها بیشترین کارایی را در نسخههای محدود در اندازههای 39 میلیمتری داشتند و با عرضه ساعتهایی با صفحههای نقرهای در شصتمین سالگرد خود به اوج رسیدند. تگ هیور برای همراهی با مدل نسبتاً بزرگ 42 میلیمتری خود، با عرضه گلسباکس یک معماری کاملاً جدید را معرفی کرد و یک کریستال یاقوت کبود گنبدیشکل به آن افزود که تا لبه قاب ادامه داشت و با مقیاس تاچیمتر زیر آن پیوند میخورد. این ساعتها با وجود اندازه 39 میلیمتری آنها، مشخص بود که کاریرایی مدرن است.
این ساعتها به جای اینکه لاگهای باریک و بلند مدلهای وینتیج، از اشکال برشخورده و ستبر کاریرای 42 میلیمتر کاریرا بهره برده بود؛ اما آنها را به سمت پایین ادامه داده بود و با قاب باریک و شگفتآوری پیوند داده بود تا تجربهای عالی را برای کاربران رقم بزنند. موتور هیور ۰۲ نیز با کویلی دوجهته ارتقاء یافته بود و ظاهری به آن بخشیده شده بود که از نظر سبک، متناسب با جهتگیری دکوراسیون جدید موسوم به TH20-00 باشد تا با طرح نامگذاری موتور جدید برند همخوانی داشته باشد.
دلیل دوم: رعایت سلیقهها با احترام به افسانهها
با این حال، همهچیز به اینجا ختم نمیشود. پس از موفقیت مدلهای اولیه و معکوس پاندا گلسباکس، شرکت تگهیور با معرفی یک قاتل محض به کار خود ادامه داد. این برند با استفاده از شکل گلسباکس توانست اسکیپر را احیا کند که یکی از دوستداشتنیترین مدلهای وینتیج هیور بود و این کار را با ذوقی بسیار زیاد انجام داد.
در حالی که اسکیپر دقیقاً نسخهای اصلاح و بازتعریفشده نیست، اما این ساعتهای جدید همه نشانههای چیزی را دارند که باعث میشوند مدلهای اصیل ارزش جمعآوری را داشته باشند و از همه مهمتر، صفحههای فرعی عقربهای با رنگهای پرتلالو دارند. این موضوع اتفاق بزرگی بود و از همه شگفتآورتر این است که میتوانید به هر مغازهای بروید و آن را بخرید؛ چون نسخه محدودی نیست.
علاوه بر این، این ساعتها با توجه به قیمت ۹۸۰۰ دلاری آنها و همچنین، با توجه به افزایش سرسامآور قیمت خردهفروشی آنها در همین اواخر، اصلا ساعتهای بدی نیستند. هشدار اسپویل: شاید در بخش بهترینها باز هم از این ساعت نام برده شد.
گیلاس روی کیک شصتمین سالگرد کاریرا همان گلسباکس طلایی است. این مدل که آشکارا از کرونوگراف ریسینگ CHN 1158 الهام گرفته شده است که توسط هیچکسی جز خود جک هیور برای استفاده توسط رانندگان فرمول ۱ طراحی شده بودند، نمونه دیگری از این مسئله بود که چرا تعریف مجدد محصول همیشه هم پاسخگو نیست. میتوانم درباره زیبایی آن ترانهها بسرایم (یا میتوانید صرفا مقاله جیمی را بررسی کنید). اما فکر میکنم با گفتن این حرف که این مدل یکی از خوشظاهرترین ساعتهایی بود که امسال روانه بازار شدند، منظورم را کامل بیان کنم.
این فقط کاریرا نبود که توجهها را به خود جلب کرده بود. به جرات میتوان گفت که ما برای مدتی هیچ تغییر چشمگیری در طراحی اساسی موناکو نخواهیم دید؛ بنابراین دیدن تجربه تگ هیور در جاهای مختلف و در چند نسخه خاص همیشه هیجانانگیز است. ساعت محبوب شخصی من باید ساعت نایت درایور باشد، اما با توجه به بازخوردهای مخاطبان ما، به نظر میرسد موناکو اسکلتون نیز واقعاً مورد استقبال قرار گرفته است. این ساعت برای سلیقه شخصی من کمی مدرن است، اما نشان میدهد که میتوانید ساعتی داشته باشید که آشکارا از تاریخچه خود الهام گرفته و به روشی مدرن و با موفقیت اجرا شده باشد.
دلیل سوم: نقطه ورود هیجانانگیز
گرچه دوستداران ساعتهای مچی به احتمال زیاد از معرفی یک مدل بازسازیشده با نگاهی به گذشته یا یک کرونوگراف پیشرفته هیجانزده میشوند، اما معتقدم که این یکی از مهمترین نسخههای این برند در امسال بود. در حالی که گلسباکس طلایی و خیرهکننده و اسکیپرهای عجیب و غریب توانستهاند توجه دیدزنها را به ویترینهای مغازه جلب کنند، اما شرط می بندم که بسیاری از آنها در واقع یک ساعت سولارگراف استیل را روی مچ دستانشان بستهاند. مدتی طولانی است که تگهیور چالشی را برای رقابت در ویترینها به راه انداخته است. طرفداران سبکهای وینتیج نیاز به بازسازی حافظه تاریخی خود درباره برند هیور دارند. کسانی هستند که انتظار احیای این بخش را دارند و ساعتهای مایکروجیردر و مایکروگراف خریدهاند و در حقیقت، آن شخص به ساعت اهمیتی نمیدهد، بلکه فقط به چند دلیل به دنبال یک ساعت خوب است. دو گروه اول را میتوان با مدلهایی شبیه گلسباکس و مونزای تازهاحیاشده و ساعت اونلی واچ ۲۰۲۳ موناکو راضی کرد. ساعت اونلی واچ ۲۰۲۳ موناکو یک سولارگراف فولادی جدید است که نیازهای گروه دوم را برآورده میکند. مسلماً، سولارگراف مقرونبهصرفهترین محصول تگهیور نیست؛ حداقل فعلا که چنین نیست. این افتخار نصیب فرمول 1 میشود که علیرغم حالوهوای نوستالژی، در این مرحله کمی خستهکننده به نظر میرسد و من تعجب نخواهم کرد که در آینده نزدیک، به طور کامل محو شوند یا دوباره بازسازی شود.
ارسال نظر