اکران انیمیشن و رونق نصفه و نیمه گیشه
آرامبخش مقطعی برای تسکین دردهای عمیق سینما
ذوقزدگی نسبت به استقبال کنونی از انیمیشن و فراموشی مشکلات اساسی تولید و اکران فیلم ضربات مهلکتری را به بدنه سینما خواهد زد که در آینده بروز خواهد کرد.
انیمیشن «لوپتو» بعد از سه سال تاخیر در اکران، بالاخره به سینماها آمده است. در اولین روز اکران، این انیمیشن به فروش 350 میلیون تومانی رسید و در صدر فروش روزانه و هفتگی سینما قرار گرفت.
حالا و پس از گذشت سه هفته این انیمیشن با جذب حدود 30 هزار مخاطب و فروشی نزدیک به 750 میلیون تومان، به یکی از آثار موفق گیشه تبدیل شده است.
فروش این اثر در شهرستانها بیشتر از تهران بوده و در پایتخت جز در چند پردیس سینمایی و در قالب اردوی دانشآموزی یا مدارس، هنوز عموم مردم برای رفتن به سینما ترغیب نشدهاند.
فروش خوب انیمیشن «پسر دلفینی» در دور قبلی اکران، یکی از دلایلی بود تا مسئولان امر به نمایش چنین آثاری روی پرده ترغیب شوند. حضور دانشآموزان در مدارس و فصل مدرسه همواره بر روی فروش چنین آثاری تاثیر داشته چرا که بسیاری از مدرسهها در قالب همان اردوهایی که به آن اشاره شد ، بخش اصلی مخاطبان چنین آثاری را تشکیل میدهند.
اگر چه نگاهی به فروش آثار انیمیشن داخلی در سالهای اخیر نشان میدهد که همواره استقبال از چنین آثاری در سینما، رضایتبخش و قابل تامل بوده اما این سوال پیش میآید که آیا به راستی در این موقعیت نمایش انیمیشن در سینما میتواند بر رونق گیشه تاثیرگذار باشد یا نه؟
آیا باید به این امر به عنوان یک درمان مقطعی و یا یک شوک گذرا نگاه کرد که باز در پیچ و خمهای بعدی سینما را دچار مشکل میکند یا این که نه باید از چنین اتفاقهایی به عنوان یک رویه یاد کرد؟
اگرچه در شرایط کنونی چنین آثاری میتوانند سینما را از بحران رکود و ورشکستگی تا حدودی دور نگهدارند اما تعداد انیمیشنهایی که در طول سال ساخته و اکران میشوند به گونهای نیست که بتوان از آن به عنوان یک رویه دائمی یاد کرد.
کیفیت این آثار در نسبت با هم کیفیتی متفاوت دارند و نمیتوان این پیشفرض را داشت که اکران هر انیمیشنی میتواند موفق باشد و در نهایت نکته مهم آنجا است که انیمیشن به تنهایی نمیتواند بار اقتصادی سینما را به دوش بکشد. چرا که بعد از مدتی چنین رویهای تبدیل به یک امر تکراری میشود و نیاز به تماشای فیلمهای سینمایی با کیفیت اهمیت پیدا میکند.
اگر آثار سینمایی در حیطه فیلم تولید و عرضه نشود، موفقیت انیمیشن در این مقطع تنها شبیه به یک آرامبخش عمل میکند که درد گیشه را تسکین میدهد و از طرفی عمق بحرانها و بیماری سینما که باید به درستی تشخیص داده شده و درمان شود به فراموشی سپرده میشود.
ذوقزدگی نسبت به استقبال کنونی از انیمیشن و فراموشی مشکلات اساسی تولید و اکران فیلم ضربات مهلکتری را به بدنه سینما خواهد زد که در آینده بروز خواهد کرد.
خوشحالی از اکران انیمیشن و استقبال از آن بدون شک امری مقطعی و تا حدودی غیر واقعی است که باید از تکیه بر آن برای سیاستگذاری آینده سینما به این نحو برحذر بود.
ارسال نظر