سازمان سینمایی در استانها چه برنامهای دارد؟
تلاش غیرشفاف برای اقتصادیکردن سالن های سینما !
حرفزدن کار آسانی است اما در عمل هیچکدام از این عملکردهای غیرشفاف نمیتواند به اقتصاد سینمای ایران کمکی بکند جز این که مقدار زیادی از بودجه نهادهای سینمایی کشور را حیف و میل کند و بشود کارنامهای نوشته شده برای مدیری در دورانی مشخص که به مدیر قبلی و بعدی هم هیچ پیوندی ندارد.
محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در سفر به استان لرستان قول داده تا زیرساختهای سینمایی را در این استان گسترش داده و به فیلمسازان بومی توجه کند.
از ابتدای دولت رئیسی و بعد از مشخص شدن وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی موضوع عدالت مهمترین شعاری بوده که مسئولان سینمایی دنبال کردند.
اما این عدالت با چه مبناها و معیارهایی در حال پیگیری است و قرار است چه تاثیری بر جریان سینمای ایران بگذارد؟ آیا طرح موضوع عدالتمحوری و توزیع عادلانه بودجه برای ساخت فیلم با هدف ارتقای کیفیت آثار سینمایی در ایران و به منظور افزایش درآمد سینما صورت گرفته یا این که دلایل دیگری پشت آن پنهان است؟
در همه سالهای بعد از انقلاب هیچکدام از پلانهای قبلی مدیران به درستی اجرایی نشد، امروز هم میتوان این گفتهها را به این چشم دید که مدیری در دوران حضور خود قصد دارد با بیان یکسری قول که کمتر به فعل و عمل در میآید، دوران مدیریت خود را سپری و جامعه سینما را با مسائلی مشغول کند.
حرفهایی مبنی بر ساخت آثار درباره شهدای استانها در کنار برنامهریزی برای ساخت سالنهای سینما یکی دیگر از این برنامههای عدالتمحور است که به نظر باز هم بیشترجنبه دستوری و تبلیغاتی دارد تا این که بخواهد به اقتصاد سینما کمک کند.
در طی یکسال اخیر تفاهمنامهها و برنامههای بسیاری از سوی مدیران سازمان سینمایی مطرح شده که نتیجه هیچکدام از آنها شفاف و ملموس نیست. مثلاً در سفرهای استانی به ایلام یا چهارمحال و بختیاری به عنوان نمونه، همین صحبتهایی که در سفر اخیر به لرستان اتفاق افتاده توسط محمد خزاعی بیان شد اما هیچگاه به روشنی مشخص نیست که در پس این دیدارها و جلسات به واقع چه نتایجی برای کلیت بدنه سینمای ایران حاصل میشود جز تعیین بودجه برای ساخت چند فیلم با موضوع شهدای استانها.
از آنجایی که این مدیران سینما را نه یک هنر بلکه رسانه و ابزاری تبلیغی برای ایدئولوژی میبینند و همواره این هنر را با تریبون بیان عقاید اشتباه گرفتهاند، نایجه ساخت این آثار از هماکنون مشخص و واضح است که نه سودی برای سینما و گیشه دارد و نه میتواند کمک چندانی به ارتقای وجوه هنری سینما در ایران بکند.
این نوع صحبتها در سخن بسیار زیباست اما در عمل هیچکدام از این عملکردهای غیرشفاف نمیتواند به اقتصاد سینمای ایران کمکی بکند جز این که مقدار زیادی از بودجه نهادهای سینمایی کشور را حیف و میل کند و بشود کارنامهای نوشته شده برای مدیری در دورانی مشخص که به مدیر قبلی و بعدی هم هیچ پیوندی ندارد و ممکن است مدیر بعدی همگی این پروژهها را زمین بگذارد و سراغ ایدههای خودش برود.
مدیرانی که در اکثر اوقات تخصص جایگاه مورد نظر را ندارند و صرفاً به واسطه تایید نهادهای بالادست کشور به عنوان یک عنصر مطمئن بر مسند کار نشستهاند.
سینمای ایران با این قولها و با این ریلگذاریهای مقطعی و سلیقهای به هیچ نقطه روشنی نمیرسد جز این که اعتبار و سرمایههای خود را از دست میدهد.