سینمای ایران به کدام سو می رود؟
برای سینما و آینده مبهمش
وقتی در سیاست گذاری ها به واقعیت موجود بی اعتنا هستیم و صرفا به رویکردهای یک گفتمان فرهنگی و اجتماعی خاص بها می دهیم و اساسا اقتصاد و مخاطب شناسی سینما را در سیاست گذاری ها لحاظ نمی کنیم آنچه باید منتظرش باشیم یک سینمای فقیرو ورشکسته ای خواهد بود که تماشاگر نخواهد داشت.
رضا صائمی-جشنواره فیلم فجر صرفا فرصتی برای نمایش فیلم های جدید نبود بلکه در کنار شور و حالی که میان مردم برای تماشای فیلم ها ایجاد می کرد، سینماداران را هم امیدوار می کند که با فیلم های تازه ای که قرار است به نوبت اکران عمومی برسد گیشه ها رونق تازه ای بگیرد.در واقع نوع فیلم های به نمایش درآمده در جشنواره، چشم اندازی از وضعیت اکران فیلم ها در یک سال بعد را تا حدودی ترسیم می کرد. مثلا اگر تعداد فیلم های اقبال یافته در سینماهای مردمی جشنواره زیاد بود، رونق سینماها در سال آینده تا حدود زیادی تضمین می شد. اینکه این فیلم ها در اکران عمومی چقدر با استقبال مخاطب همراه شده و می توان گیشه پررونقی را رقم بزند. به ویژه موفقیت برخی فیلم های کمدی یا اجتماعی در جشنواره به نوعی چک تضمینی اکران موفق برای سال آینده بود. گرچه در این میان نمی توان همه عوامل و فاکتورهای فروش را به کیفیت فیلم ها در جشنواره منوط کرد و تجربه نشان داد عوامل برون سینمایی به ویژه رخدادهای اجتماعی گاهی همه پیش بینی ها یا اکران موفق پیش بینی شده را نقش بر آب می کند. نمونه اش همین امسال و همین پاییزی که در آن به سر می بریم که قرار بود فیلم های موفق از جشنواره سال گذشته مثل فیلم «ملاقاتهای خصوصی» که بهترین فیلم مردمی هم شد در مهر ماه امسال به اکران عمومی دربیاید که امید زیادی برای فروش بالا و میلیونی او وجود داشت اما اتفاقات اخیر موجب شد که حتی تهیه کننده حاضر به اکران آن در این شرایط نشود و فصل طلایی اکران که معمولا پاییز بود به فصل سوخته اکران تبدیل شود. حالا اما وضع به گونه ای است که با توجه به اخباری که از جشنواره امسال فیلم فجر به گوش می رسد این گیشه خالی با چشم اندازی خیالی و مایوس کننده گره بخورد که وضعیتی اسفناک برای اقتصاد سینمای ایران در سال آینده را هشدار می دهد. براساس آنچه در سایت سازمان سینمایی ثبت شده، تقریبا از دیماه سال قبل بیش از ۷۰ مجوز فیلم بلند داستانی سینمایی صادر شده است. کیانوش عیاری، بهمن فرمانآرا، پرویز شهبازی، شهریار بحرانی، تهمینه میلانی، علی ژکان و کیومرث پوراحمد از جمله فیلمسازان باسابقه هستند که پروانه ساخت گرفتند و در کنار آنها به نرگس آبیار، بهروز شعیبی، محمدعلی باشهآهنگر، محسن امیریوسفی و... هم میتوان اشاره کرد. برخی از این کارگردانها به رغم داشتن مجوز هنوز فیلم خود را کلید نزدهاند و قطعا به جشنواره امسال نمیرسند. تعداد زیادی از آنها فیلمسازان ناشناخته هستند و مهمتر از همه حضور پررنگ فیلم های در حال ساخت در ژانر جنگ و دفاع مقدس، گواه بر آن است که نمی توان به اکران پرمخاطب و پرفروشی در گیشه سال بعد سینمای ایران پیش بینی کرد. وقتی در سیاست گذاری ها به واقعیت موجود بی اعتنا هستیم و صرفا به رویکردهای یک گفتمان فرهنگی و اجتماعی خاص بها می دهیم و اساسا اقتصاد و مخاطب شناسی سینما را در سیاست گذاری ها لحاظ نمی کنیم آنچه باید منتظرش باشیم یک سینمای فقیرو ورشکسته ای خواهد بود که تماشاگر نخواهد داشت.
ارسال نظر