تعادل بصری در عکاسی چیست؟
این مقاله توضیح میدهد که تعادل بصری چیست و چند نوع است و چگونه میتوان در ترکیببندیِ عکس و تصویر تعادل بصری ایجاد کرد.
به گزارش گروه دانش و فناوری اقتصاد ۱۰۰ و به نقل از جی اس ام،منظور از تعادل بصری در ترکیببندی عکس چیست: به توزیع متعادلِ وزنِ بصری در ترکیببندیِ عکس یا تصویر، تعادل بصری (visual balance) میگوییم. به عبارت سادهتر یعنی اجزا و عناصر عکس را طوری در قاب تصویر جای دهید که هیچ بخشی از عکس، سنگینتر از بخشهای دیگر به نظر نرسد. عکسهایی که تعادل بصری دارند، چشم را آزار نمیدهند و نگاه بیننده را بهدرستی از نقطه کانونی به دیگر نقاط مهم و سپس به سایر اجزای عکس میگردانند. اما اگر عکس تعادل مطلوبی نداشته باشد، چشمآزار یا کسالتبار میشود، یا بیننده را سردردگم میگذارد و یا مفهوم موردنظر عکاس را درست منتقل نمیکند.
نحوه تعادلبخشی در ترکیببندی، بر حال و هوا و حس عکس تاثیر مینهد. عکسها را میتوان از نظر تعادل بصری به دو دسته اصلی متعادل و بیتعادل تقسیم کرد. ترکیببندی متعادل نیز خود به دو زیرگونه مهم موسوم به متقارن و نامتقارن تقسیم میشود که هر کدامِ آنها نیز زیرگونههای دیگری دارند. در ادامه، انواع ترکیببندی متعادل و نیز ترکیببندی نامتعادل را خلاصهوار توضیح میدهیم.
انواع ترکیببندی تصویر از نظر تعادل بصری:
- متعادل
- تعادل متقارن
- تعادل نامتقارن
- بیتعادل
در تعادل متقارن (symmetrical balance)، بالا و پایین (یا چپ و راستِ) عکس، وزن بصری یکسانی دارند و تقریبا قرینه یکدیگرند. برای مثال، در تصویر 2 کوهها و درختانی را میبینید که انعکاس آنها در دریاچه مقابلشان پیداست و عملاً نیمه بالایی و پایینی عکس، هر یک قرینهی دیگری است. چنین نمونههایی در عکاسی منظره فراوان است. در عکاسی از برخی نقوش اسلیمی از جمله داخل گنبد مساجد نیز میتوان ترکیببندیهای متقارن را بهراحتی کشف کرد. همچنین وقتی ساختمانی متقارن را در مرکز قاب تصویر قرار میدهید، طوری که نیمه چپ و راست آن قرینه هم باشند، در واقع عکس را با ترکیببندی متقارن به تعادل میرسانید.
تعادل شعاعی (radial balance) نوعی تعادل متقارن است که معمولا از مرکز تصویر شروع و یا به مرکز تصویر ختم میشود. خورشیدی که در تمام جهات پرتوافشانی میکند، گل آفتابگردانی که در مرکز عکس جای دارد، پلکانی مارپیچ که به مرکز عکس منتهی میشود و چرخ دوچرخهای که توپیِ آن در میانه تصویر است، همگی نمونههایی از تعادل بصری شعاعی هستند.
تعادل نامتقارن (asymmetrical balance) نوع دیگری از تعادل بصری است. در عکس 4، کوه موضوع اصلی عکس است که در ناحیهی یکسوم بالای سمت راست عکس جای گرفته است و وزن بصری چشمگیری دارد. عکاس بهمنظور ایجاد تعادل در عکس، قاب را طوری بسته است که گلستان پوشیده از گلهای زردرنگ، در موضع مخالفِ کوه یعنی در یکسوم پایینِ سمت چپِ صحنه جای بگیرد؛ گویی خطی تقریبا قُطری و موَرب، قاب عکس را دو نیم کرده است. در اینجا، ناحیه راست بالا با ناحیه چپ پایین، قرینه نیستند اما وزن بصری تقریبا مشابهی دارند فلذا توزیع وزن بصریِ عکس، در کل، متعادل است.
تعادل رنگی (tonal balance)، نوعی تعادل نامتقارن است. البته ممکن است تصویر، متقارن باشد و از تعادل رنگی نیز بهره ببرد، اما در کل، زمانی که ترکیببندی عکستان متقارن نیست، میتوانید با رنگ نیز در عکس تعادل بصری ایجاد کنید. برای این منظور باید با نظریه رنگها آشنا باشید. اگر ویژگی و کاربرد رنگها و رابطه میان آنها را بشناسید، میتوانید با کمک رنگ در عکسهایتان تعادل ایجاد کنید. گاهی با عکسهایی مواجه میشوید که نه قرینه و نه حتی ظاهرا متعادل هستند، اما وزن بصری عناصر چنان خوب در سرتاسر عکس توزیع شده است که نهتنها چشم را آزار نمیدهد بلکه چشمنواز هم هست. اگر عکاس وزن بصری رنگها را بشناسد و بداند که چه رنگهایی باید در چه ناحیهای از عکس ترکیببندی شوند، تصویر در کل به تعادل بصری میرسد. برای مثال عکس 5 را بنگرید. برگهای درخت نارنجی هستند. نارنجی، رنگ گرمی است و در مقایسه با رنگ آبیِ پسزمینه، وزن بصری بیشتری دارد. در عین حال، طبق نظریه رنگها، آبی و نارنجی مکمل هم هستند. پس آبیِ روشنِ پسزمینه از دو نظر با برگهای نارنجی تعادل ایجاد میکند. اگر پسزمینه عکس بهجای آبی، رنگی گرم مثل قرمز یا زرد میداشت، عکس به تعادل بصری مطلوب نمیرسید.
تعادل مفهومی (ideal balance یا conceptual balance) شاید سختترین نوع تعادل بصری باشد، زیرا پیامی که میخواهید به مخاطب منتقل کنید باید چنان واضح و قوی باشد که بتواند خلأ نواحی کموزن یا بیتعادل را بپوشاند. عکس 6 را ببینید. اگر هدف عکس، انتقال حس تنهایی باشد، تکدرخت بهتنهایی نمیتواند از پس آن برآید، زیرا زیادی دور و کوچک است. اما رنگهای کمفروغ و مهِ پایین عکس به کمک تکدرخت میآیند و حس تنهایی را تقویت میکنند.
وقتی پیغام یا مفهومی که قصد انتقالش را دارید، قویتر از ترکیببندیِ عکس باشد، میتوانید از تعادلبخشیِ مفهومی بهره ببرید. در اینصورت، موضوع اصلی عکس بهسبب پیغام یا مفهومی که منتقل میکند، اهمیت مییابد و وزن میگیرد. عکسهایی که موضوعشان نشان دادن فقر، شادی، آلودگی هوا، گرمایش جهانی و موضوعاتی چنین است، معمولا از تعادلبخشی مفهومی بهره میبرند.
گاهی عکاس عمداً از تعادل بصری چشم میپوشد تا حس خاصی مثل حرکت، پویایی، تنش، ناپایداری یا غیره را به بیننده منتقل کند. البته انتقال چنین حسهایی همیشه مستلزم چشمپوشی از تعادل نیست، اما گاهی موقعیت چنین ایجاب میکند. تصویر 7 عکسی هوایی از خط ساحلی است. عکاس میخواسته است که زبانهی خشکی در گوشه یکچهارم بالای سمت راست، مثل جزیرهای در میانه دریا به نظر برسد و در عین حال، حسی از تنهایی به بیننده منتقل شود. لذا موضوع اصلی یعنی خشکی را در گوشهی بالای سمت راست عکس جای داده است تا وزن بصری بیشتری داشته باشد.
عکسی که درست ترکیببندی شده و تعادل بصری داشته باشد، معمولا همان حس یا مفهومی را به بیننده منتقل میکند که مدنظر عکاس بوده است. اما اگر خود عکاس منظور مشخصی نداشته باشد و عکس را بیهدف و تصادفی ترکیببندی کرده باشد، ممکن است بیننده را سردرگم بگذارد و یا هر بیننده، مفهوم متفاوتی از عکس برداشت کند.
انواع تعادل بصری را درک کنید و دریابید که کدام نوع برای چه صحنهها و چه موضوعاتی مناسبتر است. برای تعادلبخشی به عکس همیشه از شیوه یکسانی استفاده نکنید. ذهنتان را باز بگذارید و هر جا که لازم است، شیوههای مختلفی را بیازمایید. گاهی چشماندازی خاص را میتوان به چند گونه مختلف ترکیببندی کرد. پیش از آنکه عکس بگیرید، لحظاتی درنگ کنید و به ترکیببندیهای مختلف و ممکن بیاندیشید.
ارسال نظر