۶ اختلال مغزی که باور نمیکنید واقعی باشند
همانطور که میدانید مغز انسانها یکی از پیچیدهترین چیزهاییست که در جهان هستی شناخته شده است، بنابراین طبیعی است که بتواند میزبان دنیایی باشد که در آن واقعیت به طور قطع عجیبتر از خیال است! حال با هم به سراغ ۶ مورد از عجیبترین اختلالات مغزی میرویم تا مغزمان به معنی واقعی کلمه سوت بکشد!
به گزارش گروه دانش و فناوری اقتصاد ۱۰۰ و به نقل از دیجی کالامگ،یکی از وضعیتهای هذیانی که بیشتر با زوال عقل همراه است و اغلب در بیماران درگیر آلزایمر دیده میشود، این است که فرد قادر به تشخیص تصویر منعکس شدهی خود از آینه یا چیزهای شفاف نیست؛ بنابراین هنگام نگاه کردن به آینه، یک غریبه را به جای خود میبیند! در همین راستا چیزی که تشخیص نادرست خود در آینه را عجیبتر میکند این است که این دسته از افراد در بیشتر موارد، هنوز هم میتوانند تصاویر منعکسشدهی اعضای خانواده خود و دوستانشان را تشخیص دهند، اما از تشخیص خود ناتواناند.
ارتومانیا یا روانپریشی عاشقانه که در ابتدا سندرم دکلرامبو «De Clérambault’s syndrome» نام داشت (نام دکتری به همین نام که برای اولین بار این بیماری را در سال ۱۹۲۱ توصیف کرد!)، یک اختلال نادر است که در آن فردی در اغلب موارد زن، به این باور هذیانی میرسد که فردی دیگر معمولاً یک مرد مسن با موقعیت اجتماعی و اقتصادی بالاتر و مشهور عاشق او شده است. به طور کلی این بیماری میتواند به خودی خود یا بخشی از یک اختلال روان پریشی گستردهتر مانند اسکیزوفرنی باشد.
در یکی از موارد گزارش شده، روزی زنی به خانه یک مجری خبری رفت تا اعلام کند که آنها قصد ازدواج با یکدیگر را دارند. در همین حال زمانی که زن قصد داشت همسر مجری را از خانه بیرون کند، با پلیس تماس گرفته شد و زن تا بیمارستان روانی محل اسکورت شد. در چارچوب سیستم عدالت کیفری، روانپریشی عاشقانه یک تشخیص روانپزشکی رایج در میان زنانی است که مخفیانه افراد را تعقیب میکنند. من باب همین ادعا هم معروفترین نمونه را میتوان مارگارت مری ری «Margaret Mary Ray» در نظر گرفت که دیوید لترمن مجری برنامه تلویزیونی آخر شب آمریکا را تعقیب میکرد!
یک بیماری عصبی نادر در دنیای عجیب علوم اعصاب وجود دارد که در آن فرد را به این باور میرساند که یکی از آشنایان نزدیک (معمولاً والدین، همسر، فرزند، خواهر یا برادر)، توسط فردی فریبکار جایگزین یا جعل هویت شده است. این بیماری معمولا در افراد مبتلا به بیماری پارکینسون و زوال عقل یا آلزایمر مستعدتر است. این سندروم از نام جوزف کاپگراس «Joseph Capgras» روانپزشک مشهور فرانسوی که در افزایش آگاهی نسبت به توهم دوگانه نقش داشت، گرفته شده است. در همین راستا یکی از نمونههای ثبت شده در این مورد مربوط به زنی در سال ۱۹۲۳ بود که اعتقاد داشت همسر، فرزندان و بسیاری از دوستانش با جعل هویت جایگزین افراد واقعی خانوادهی او شدهاند!
یک اختلال خوشبختانه نادر که میتواند منجر به باور هذیان مردن شود، سندرم کوتارد نام دارد. این بیماری به نام دکتر ژول کوتارد، متخصص مغز و اعصاب فرانسوی، نامگذاری شده است که در سال ۱۸۸۰ جزئیات یک مورد عجیب که زنی ۴۳ ساله بود را بررسی کرد. این زن معتقد بود که مغز، اعصاب، قفسه سینه یا هرگونه احشاء دیگری ندارد. دکتر کوتارد معتقد بود که این مساله نوع جدیدی از افسردگی مالیخولیایی است که علائم آن شامل افکار ترد یا مالکیت، رفتارهای مربوط به خودکشی، عدم حساسیت به درد و توهم عدم وجود، است!
با این حال، گزارشهای دیگری در قبل از سال ۱۸۸۰ وجود دارد که بیان میکند افراد دیگری هم این باور مردگی را داشتهاند. در سال ۱۷۸۸ گزارشی از چارلز بونت «Gnothi Sauton» در اولین مجله روانشناسی و روانپزشکی جهان منتشر شد که پروندهی زنی ۷۰ ساله را روایت میکرد که ادعا میکرد، مرده است و باید دفن شود!
بونت در تشریح پرونده خاطر نشان کرده است که همهی افراد گرداگرد این فرد تلاش می کردند که او را از این تصور مضحک منصرف کنند. در حالی که تمام تلاشها برای آرام کردن این فرد بینتیجه مانده بود، در نهایت خانواده به این نتیجه رسیدند که لازم است او را مانند جسدی لباس پوش کنند و او دراز بکشد تا آرام شود.
یک اختلال ژنتیکی بسیار نادر که منجر به کلسیفیکاسیون مغز «calcification of the brain» میشود، بیماری اورباخ-ویته نام دارد که بخشی از مغز به نام آمیگدال را که اساساً برای ایمن نگه داشتن شما از خطرات مختلف وجود دارد، درگیر میکند. آمیگدال سیستم تشخیص تهدید است که در صورت لزوم، میتواند یک حالت بیولوژیکی ترس (به این معنی که تنفس شما تندتر میشود و قلب شما شروع به تپیدن با سرعت بیشتری میکند.) را از طریق یک واکنش بدنی ایجاد کند. با وجود این سندرم سیستم تشخیص تهدید در آمیگدال فرد به طور موثری از بین میرود و در نتیجه باعث فقدان کامل حس ترس میشود!
نام این بیماری از واژهای آلمانی به معنای جوک (Witz) و اعتیاد (Sucht) گرفته شده است. بیماری ویزلسخت یک اختلال مغزی نادر است که با تومور مغزی، سکته مغزی و عفونتهای مرتبط با علائم عصبی مرتبط است. در کنار آن یکی از علائم عجیب این بیماری میل به گفتن جوکهای نامناسب، داستانهای نامربوط، و تجنیس در موقعیتهای اجتماعی نامربوط است! این تصور که حس شوخ طبعی یک فرد ممکن است بخشی از نشانههای بیماری روانی آن باشد را میتوان به سال ۱۸۸۰ نسبت داد. در آن زمان برای اولین بار عصب شناس پیشگام هرمان اوپنهایم توانست به این نتیجه برسد که افراد معتاد به گفتن شوخیهای طعنه آمیز و نامناسب از جمله مبتلایان به تومورهای لوب پیشانی راست هستند!
ارسال نظر