طراحی بصری: کاربرد رنگ در عکاسی
رنگها ویژگیهای مختلفی دارند و بر حس و حال و حتی بر مفهوم عکس تاثیر میگذارند. لذا توجه به ویژگیها و ترکیب و کاربرد رنگ در عکاسی ضروری است.
به گزارش گروه دانش و فناوری اقتصاد ۱۰۰ و به نقل از جی اس ام،رنگ یکی از عناصر چندگانه سنتی در طراحی و عکاسی است. برخی از عناصر مهم مذکور چنین هستند:
- رنگ
- شکل
- حجم
- خط
- بافت
- فضا
این مقاله به اهمیت و کاربرد رنگ در عکاسی و ویژگیهای آن میپردازد.
یکی از ویژگیهای هر اثر هنری و از جمله عکس خوب، بهرهگیری صحیح از عناصر ششگانه است و از همینجا میتوان به اهمیت رنگ در عکاسی پی برد. درباره ویژگی رنگها و تاثیر آن بر مخاطب و بر خود اثر هنری، نظریههای متعددی تاکنون مطرح شده است.
رنگها را براساس شاخصهای مختلفی دستهبندی میکنند که یکی از آنها دمای رنگ است. از این حیث، رنگها در کل دو دسته هستند: رنگهای سرد و رنگهای گرم.
رنگهای سرد طیف آبی و سبز را شامل میشوند و حسی از خنکا یا آرامش به مخاطب منتقل میکنند. در سوی دیگر، رنگهای گرم یعنی طیف سرخ و زرد، جذبکنندهترند یعنی حسی از شادی، خوشبینی و نشاط به همراه دارند. اما بسته به فضا یا بافت کلیِ اثر ممکن است ناقل حس خشم، تشویش یا حتی گرسنگی باشند (آیا بههمین علت است که در نشان تجاری خیلی از اغذیهفروشیهای بزرگ از رنگ زرد یا سرخ استفاده شده است؟)
اگر جایگاه و رابطه رنگها را بدانیم، از آنها درست و بهجا استفاده میکنیم و عکسهای خوب و جذابی میگیریم. برای این منظور خوب است چرخه رنگ را با هم مرور کنیم.
چرخه رنگ ابزار سادهای است که جایگاه رنگها و رابطهشان با هم را نشان میدهد. چرخه رنگ کامل (اگر چنین چرخهای وجود داشته باشد) تمام رنگهای دنیا را در بر میگیرد. رنگها در این چرخه به ترتیب طیفهای رنگینکمان کنار هم جای گرفتهاند، یعنی از یکسو با سرخ شروع میشوند و در سوی دیگر با بنفش خاتمه مییابند. در چرخه رنگ، به هر دو رنگی که درست مقابل هم جای گرفتهاند، رنگهای مکمل میگویند. مثلا زرد و آبی و همچنین قرمز و سبز مکمل هم هستند. برخی عکاسان با توجه به همین اصل، رنگهای مکمل را در دو جایگاه مخالف هم به کار میگیرند تا بر جذابیت صحنه بیافزایند؛ مثلا رنگ موضوع اصلی و رنگ پسزمینه را از بین رنگهای مکمل انتخاب میکنند. با پسزمینه و پیشزمینه عکس نیز میتوان چنین کرد؛ یا اگر عکس دو یا چند موضوع اصلی دارد، میتوانید آنها را از میان رنگهای مکمل برگزینید. برای مثال، گلهای زرد و آبی کنار هم جلوهگیری بیشتری دارند.
راه بعدی برای بهرهگیری درست از رنگ، انتخاب رنگهای مشابه است. رنگهای مشابه آنهایی هستند که در چرخه رنگ کنار هم جای دارند. مثلا سبز و آبی یا قرمز و بنقش چنین هستند. برای نمونه، عکاس میتواند یکی از دو رنگ مشابه را در ناحیه وضوح یا فوکوس قرار دهد و دیگری را مات یا اصطلاحا بوکه کند.
روش سوم بهرهگیری از رنگ، تمرکز یا اصطلاحا فوکوس کردن روی چشماندازهای تکرنگ است. چشماندازهای تکرنگ حاوی سایهها و طیفهای فقط یک رنگ خاص هستند. معمولا بهتر است صحنهای را برای عکاسی تکرنگ انتخاب کنید که کنتراست سراسری خوبی داشته باشد، یعنی هم سایههای تیره و هم سایههای روشن و متوسطِ رنگ مفروض را بشود در عکس دید.
دیگر ویژگی مهم رنگها درجه اشباعشان است. درجه اشباع، همان میزان غنای رنگ است. رنگها درجه اشباع متفاوتی دارند. برای مثال، اگر از پارچهفروشی پارچه زرد طلب کنید، ممکن است چند نوع پارچه مقابلتان باز کند که همگی زرد هستند اما شدت زردیشان یکسان نیست؛ مثلا شاید بعضی رنگپریدهتر و برخی دیگر بسیار پررنگتر باشند. طبیعت و حتی محیط اطرافتان معمولا مملو از چنین نمونههایی است. برای نمونه، آبی آسمان هنگام طلوع خورشید و در نیمروز، درجه اشباع یکسانی ندارد.
درجه اشباع رنگ یکی از مشخصههایی است که بعد از ثبت عکس و با کمک نرمافزاهای ویرایشگر نیز میتوانید تغییرش دهید. اما خوب است که هنگام عکاسی نیز حواستان بهآن باشد. بعضی از دوربینها قابلیتی دارند که با کمک آن میتوانید درجه اشباع رنگها را از پیش تنظیم کنید. در اینصورت، قبل از عکاسی چشمانداز مقابلتان را خوب بنگرید تا دریابید رنگها را تا چه اندازه اشباعشده میخواهید. اگر رنگهای صحنه بهنظرتان کمفروغ هستند، میتوانید درجه اشباع رنگها را کمی افزایش دهید یا همانطور که گفتیم، آنرا برای بعد از عکاسی نگه دارید و با کمک نرمافزارهایی مثل فتوشاپ تغییرش دهید.
هر میزان اشباع رنگ، ویژگیهای خاص خودش را دارد و لذا نمیتوان برای تعیین میزان غنای رنگها شاخص واحدی پیشنهاد کرد. مثلا عکسهایی که درجه اشباعشان کمتر است، نرمتر، خیالانگیزتر و آرمانگراتر به نظر میرسند. در سوی دیگر، عکسهایی که درجه اشباع زیادی دارند، درخشانتر و هیجانآورترند. به حسی که میخواهید به مخاطب بدهید فکر کنید و سپس درجه اشباع رنگ را متناسب با آن برگزینید.
رنگهای درخشان در پسزمینه سفید بهتر خودنمایی میکنند و در پسزمینه سیاه کشمکش میآفرینند. تهرنگهای خنثی مثل خاکستری و قهوهای توجه مخاطب را به موضوع اصلی و رنگی عکس سوق میدهند. اگر موضوع اصلی عکستان رنگ برجسته و جذابی دارد، اغلب کنار رنگهای خنثی و سیاه و سفید بیشتر از زمانی که کنار رنگهای گنگ و شلوغ است، جلوهگری میکند.
گاهی تمرکز عکاس بر موضوع اصلی و پیرامونش، او را از دقت به رنگهای صحنه غافل میکند. لذا ممکن است در اثر ترکیب نابهجای رنگهای صحنه، بیآنکه بخواهد، حسی مخالف با خواستهاش به عکس بیافزاید. پس به رنگهای صحنه و تاثیرشان بر حس و حال عکس توجه کنید. متوجه باشید که چه رنگهایی را چگونه در چارچوب عکستان جای میدهید و برای بهبود آن، چگونه از نور بهره میبرید.
بعضی عکسها اگر سیاه و سفید باشند، بهترند. شاید گاهی تصمیم بگیرید که درجه اشباع رنگها را کاملا صفر کنید، یعنی عملاً عکس سیاهوسفید بگیرید. برای مثال، اگر چشماندازی از نظر بصری یا هندسی بسیار جذاب است اما ترکیب رنگ بسیار شلوغی دارد، میتوانید عکس را سیاه و سفید ثبت کنید. گاهی نیز جذابیت کنتراست رنگهای صحنه مجابتان میکند که سیاه و سفید عکس بگیرید تا همنشینی جذاب نورها و سایهها را بهتر نشان دهید.
با تجربه عملی، کاربرد رنگ در عکاسی را بهتر میآموزیم. پس میتوانیم برای خودمان پروژههای عکاسی تعریف کنیم. مثلا از صحنههای تکرنگ عکاسی کنیم و سپس سراغ ترکیبهای رنگی مختلف برویم. در این تمرینها میتوانیم بیش از موضوع اصلی بر رنگ تمرکز کنیم، یا هر روز رنگ خاصی را برای عکاسی برگزینیم. هر موضوعی را که برای عکاسی انتخاب میکنیم، به شناسایی رنگ و حس و ترکیبی که پدید میآورد نیز توجه داشته باشیم.
ارسال نظر