سهم یک درصدی ایران در مصرف جهانی تراشهها
اقتصاد ۱۰۰ - تخمین اندازه بازار تراشهها برای ایران اطلاعات شفافی در اختیار نیست اما برآوردها حاکی از سهم یک درصدی ایران از مصرف جهانی تراشه است و به اعتقاد محققان میتوان در سایه دو سناریو "طراحی و ساخت تراشه" و "تاسیس کارخانه" نسبت به تولید تراشه در کشور اقدام شود.
به گزارش گروه دانش و فناوری،میکروالکترونیک به معنای پیاده سازی میلیاردها مدار الکترونیکی بر روی عناصر نیمههادی نظیر "سیلیسیوم"، "گالیم" و "ژرمانیم" در ابعاد میکرو و کمتر از آن است که از طریق فناوریهای پیچیده لایه نشانی به منظور تولید محصولاتی به نام مدار مجتمع (تراشه) صورت میپذیرد.
اساس کارکرد تراشهها، ایجاد امکان کوچک سازی، هوشمندسازی، چندمنظوره سازی، افزایش سرعت و کاهش مصرف انرژی سامانههای الکترونیکی در مقایسه با مدارات غیرمجتمع است. بسیاری از قطعات موجود در تجهیزات الکترونیکی مانند خازن مقاومت، ترانزیستور، سلف و غیره را میتوان با استفاده از فناوری میکروالکترونیک در ابعاد بسیار کوچکتر تولید کرد.
بر این اساس اندازه بازار صنعت نیمههادیها در طول سه دهه گذشته شاهد رشد چشمگیری بوده و این رشد اثرگذاری قابل توجهی را نیز بر رشد اندازه اقتصاد جهانی به همراه داشته به گونهای که درحالی که در طول یک دهه گذشته رشد اقتصادی جهانی کمتر از ۳ درصد بوده این صنعت به طور متوسط رشد سالیانه ۵.۴ درصدی را تجربه کرده است.
در سال ۱۹۹۴ فروش جهانی نیمههادیها برای اولین بار از ۱۰۰ میلیارد دلار فراتر رفت و به دنبال آن فروش ۲۰۰ میلیارد دلاری در سال ۲۰۰۰ نقطه عطفی را برای این صنعت رقم زد. با اختراع و استفاده انبوه از گوشیهای هوشمند رشد این صنعت در سال ۲۰۱۱ به ۳۰۰ میلیارد دلار رسید.
اندازه بازار این صنعت در سال ۲۰۲۱ به حدود ۶۰۰ میلیارد دلار رسید و پیش بینی میشود اندازه بازار صنعت نیمه هادی با سه حوزه پیشران "ذخیره سازی و محاسبات"، "ارتباطات بیسیم" و "خودرو سازی" تا سال ۲۰۳۰ با نرخ رشد مرکب سالیانه بین ۶ تا ۸ درصد از مرز ۱۰۰۰ میلیارد دلار عبور کند.
بر این اساس تحقیقاتی در مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی با هدف بررسی وضعیت صنعت میکروالکترونیک در کشور و پیشنهاد راهبردهای به منظور توسعه این صنعت انجام شد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد به دلیل پیچیدگیهای فنی و اقتصادی صنعت میکروالکترونیک، ماهیت جهانی زنجیره تأمین این صنعت، یکی از دلایل کلیدی موفقیت آن تا به امروز بوده است و دستیابی به خودکفایی کامل در زمینه نیمه هادیها برای هر شرکت یا کشوری امری تقریبا محال به شمار میآید.
با این وجود، به دلیل تسریع تنشهای ژئوپلیتیکی، ایجاد تعادل مجدد و تقویت موقعیت کشورها در زنجیره جهانی تأمین تراشه برای دولتها امری ضروری به شمار میآید. در این شرایط نقش آفرینی در زنجیره تولید جهانی نیمه هادیها برای کشوری نظیر ایران که تحت تأثیر محدودیتهای مستقیم و غیرمستقیم مرتبط با این حوزه در جهان قرار دارد از اهمیت و پیچیدگی بیشتری نیز برخوردار است.
در این راستا برای ایران نیز در یک رویکرد حداقلی برنامهریزی برای کاهش آثار منفی و تهدیدات اقتصادی و امنیتی بالقوه این صنعت و در یک رویکرد حداکثری تلاش برای فراهم کردن زمینههای نقش آفرینی در زنجیره جهانی نیمه هادیها امری ناگزیر به حساب میآید.
۴ موج توسعه صنعت میکروالکترونیک ایران
بررسی تاریخچه حمایت از صنعت الکترونیک در کشور نشان میدهد عمده حمایتهای صورت گرفته در این حوزه اساسا به ساخت محصولات نهایی الکترونیکی بوده و صنعت میکروالکترونیک به صورت خاص کمتر مورد حمایت قرار گرفته است.
با این حال این حمایتها را میتوان حداقل در ۴ دوره بررسی کرد:
دوره اول حمایتها مربوط به دهه ۴۰ شمسی بود که تمرکز اغلب حمایتها بر جلب مشارکت شرکتهای خارجی صاحب نام نظیر زیمنس آلمان، NEC ژاپن، گروندینگ آلمان و... برای راه اندازی خطوط تولید انواع محصــولات نهایی نظیر تجهیزات مخابراتی، رادیو و تلویزیون و محصولات نظامی قرار داشته است.
دوره دوم توجه به صنعت الکترونیک در کشور معطوف به دهههای ۵۰ و ۶۰ و در سایه جنگ بود.
موج سوم حمایت از صنعت میکروالکترونیک در کشور در دهه ۷۰ شمسی با ایجاد نهادهایی نظیر صندوق حمایت از تحقیقات و توسعه صنایع الکترونیک در وزارت صنایع و شرکتهای تخصصی دولتی و خصوصی با حمایت سازمان صنایع ملی ایران و پس از آن سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران شکل گرفت.
موج چهارم حمایتها در دهه ۸۰ در بستر سازمان صنایع نوین وزارت صنایع و با تمرکز بر حمایت از شرکتهای خصوصی شکل گرفت.
آسیب شناسی عدم دستیابی به اهداف مد نظر حمایتهای به عمل آمده از صنعت میکروالکترونیک را میتوان در دو بعد حمایتهای مالی نوسانی و غیر مداوم و توجه اندک به سیاستهای طرف تقاضا ریشه یابی کرد.
بازار میکروالکترونیک ایران
در تخمین اندازه بازار تراشهها برای ایران اطلاعات شفافی در اختیار نیست، اما باید به این نکته توجه کرد که حجم تراشههای مصرفی کشور با میزان واردات مستقیم تراشه به کشور تفاوت چشمگیری دارد؛ زیرا حجم قابل توجهی از تراشههای مصرفی کشور در قالب محصولات کامل یا قطعات منفصله به کشور وارد میشود.
با در نظر گرفتن سهم یک درصدی ایران از مصرف جهانی تراشه، میزان تراشه مصرف شده در کشور حدود ۶ میلیارد دلار و میزان واردات مستقیم انواع تراشهها حدود ۴۵۰ میلیون دلار برآورد میشود.
از دیدگاه امنیتی یک زنجیره تأمین جهانی کاملا وابسته به یکدیگر به صورت طبیعی ریسکها و مخاطراتی را نیز به همراه دارد که میتوان این ریسکها را در دو گروه ریسکهای مرتبط با دسترسی و تأمین تراشه و ریسکهای مرتبط با خرابکاریهای صنعتی دسته بندی کرد.
از منظر سیاسی نیز صنعت نیمههادیها در سالیان اخیر در حال تبدیل شدن به ابزارهای سیاسی برای فشار بر کشورهای رقیب شده است. مناقشات سیاسی میان چین و آمریکا بر سر تایوان، اعمال تحریمهای فناورانه بر چین به منظور جلوگیری از دستیابی این کشور به آخرین نسل از تجهیزات تولید تراشه و آثار منفی جنگ روسیه و اوکراین در تأمین مواد اولیه این حوزه همگی نشان دهنده آسیب پذیریهای زنجیره تأمین نیمه هادیها در جهان در راستای اهداف سیاسی است.
پیشنهاد راهکار تقنینی، نظارتی یا سیاستی
به منظور توسعه صنعت میکروالکترونیک در ایران باید مجموعهای از سیاستهای صنعتی داخلی و دیپلماسیهای اقتصادی و فناورانه بینالمللی به صورت همزمان به منظور رفع موانع پیشروی این صنعت در کشور در دو حوزه فناوری و بازار صورت پذیرد.
برای این منظور توسعه صنعت میکرو الکترونیک در ایران از طریق پیگیری دو سناریوی مکمل طراحی تراشه (Fabless) و تأسیس کارخانه (Fab) قابل تحقق است. سناریوی تأسیس کارخانه "فب" در داخل ایران از لحاظ منابع مالی مورد نیاز و مدت زمان لازم برای سرمایه گذاری تفاوتهای چشمگیری با سناریو طراحی تراشه دارد و در عمل نیز اجرای آن پس از دستیابی به اهداف سناریوی اول منطقی و امکان پذیر خواهد بود.
همین افقهای متفاوت زمانی و سرمایهای لازم در اجرای این دو سناریو میتواند فرصت پیگیری همزمان هر دو را نیز فراهم سازد.
در این راستا راهبردهای ذیل هریک از سناریوهای Fab وFabless به شرح ذیل پیشنهاد میشود:
سناریوی اول: طراحی تراشه (Fabless)
مدل کسب و کاری طراحی تراشه و برونسپاری ساخت آن به کارخانههای تولیدی یکی از متداولترین رویکردها در صنعت میکروالکترونیک در جهان است. این رویکرد علاوه بر کاهش هزینههای ثابت سرمایه گذاری در تولید میتواند تا حد قابل توجهی نگرانیهای کشور در زمینه رفع پایدار نیازمندیهای کشور و ارتقای امنیت تراشههای کشور را مرتفع سازد.
راهبردهای مورد نیاز کشور برای شکل دهی به حوزه صنعت طراحی تراشه بدون فب در کشور عبارتند از:
راهبرد کوتاه مدت: ایجاد مراکزخدمات طراحی تراشه
راهبرد میان مدت: تدوین برنامه ملی بومی سازی تراشههای پرکاربرد و حساس
راهبرد بلند مدت: ورود به بازارهای جهانی طراحی تراشه
سناریو دوم ساخت کارخانه Fab
راه اندازی یک کارخانه فب در کشور موضوعی پیچیدهتر از نصب ماشین آلات یک کارخانه است و تنظیم فرایندها و پیاده سازی آن ماهها به طول خواهد انجامید.
در حال حاضر بخشی از چالشهای حوزه دستورالعملهای تولید تا دستیابی به بازدهی قابل قبول بعضا میکروالکترونیک کشور ناشی از دسترسی دشوار به کارخانههای تولید تراشه است و تصمیمگیری برای ساخت یک کارخانه فب در کشور تابع متغیرهای متعدد اقتصادی، سیاسی و امنیتی است که باید در وهله اول آمادگی کافی برای آن در کشور فراهم شود.
در این راستا راهبردهای ذیل به منظور ایجاد آمادگی کافی پیشنهاد میشود:
راهبرد کوتاه مدت:ایجاد دسترسی پایدار به فبهای خارجی
راهبرد میان مدت:سرمایه گذاری در زنجیره بالا دستی مواد اولیه
راهبرد بلندمدت:احداث کارخانه فب در کشور
انتهای پیام
ارسال نظر