آینده نظام بازنشستگی و تامین اجتماعی در ایران
اقتصاد 100- تفاوت ساختاری: تفاوت در ساختار تاریخی، نهادی، فرهنگی، اقتصادی و جمعیتی کشورها، باعث تفاوت در سهم هزینههای رفاهی میشود.
مقاله فوق به یکی از چالشهای بزرگ و رو به رشد نظام رفاهی و بازنشستگی در ایران میپردازد که نهتنها بر بودجه دولت فشار قابلتوجهی وارد کرده، بلکه پایداری این سیستمها را نیز به خطر انداخته است.
خلاصه مسائل و چالشها:
-
افزایش هزینهها و کسری صندوقها :
- بودجه اختصاصی دولت برای کسری صندوقهای بازنشستگی به 453 هزار میلیارد تومان در سال 1403 رسیده است (16٪ از کل منابع عمومی کشور).
- بسیاری از این صندوقها، مانند تامین اجتماعی، برای پوشش تعهدات خود وارد دوره کسری نقدی شدهاند.
-
کاهش نرخ زاد و ولد و سالمندی جمعیت :
- نسبت پشتیبانی (بیمهپردازان به مستمریبگیران) کاهش یافته و باعث فشار بیشتر بر منابع شده است.
- سیستم بازنشستگی مبتنی بر انتقالات بیننسلی (DB-PAYG) دیگر پاسخگوی شرایط جمعیتی کنونی نیست.
-
عدم تطابق با تغییرات بازار کار :
- گسترش شغلهای غیررسمی، خوداشتغالی، و مشاغل مبتنی بر پلتفرم، پوشش اجباری بیمهای را دشوار کرده است.
- ضریب نفوذ بیمه در میان مشاغل غیرمزدبگیر به شدت پایین است (46.6٪ در مقابل 80.1٪ برای مشاغل مزدبگیر).
-
مشکلات مدیریتی و حکمرانی :
- تصمیمات مدیران صندوقها، تحت تأثیر کژمنشی و وابستگی به حمایت دولت، باعث افزایش کسریها شده است.
- دولت بهعنوان ضمانتکننده نهایی تعهدات بازنشستگی، بار مالی بیشتری را بر عهده گرفته است.
-
عدم کارآمدی سرمایهگذاریها :
- اندوختههای پایین و ضعف در مدیریت داراییها، سهم درآمدهای سرمایهگذاری را در تامین منابع ناچیز کرده است (3-6٪ منابع صندوق تامین اجتماعی).
راهکارهای پیشنهادی:
-
اصلاحات پارامتری :
- تغییر سن بازنشستگی، افزایش نرخ بیمه، و کاهش مزایای غیرضروری. اما این اقدامات تنها اثرات کوتاهمدت دارند.
-
اصلاحات مدیریتی و حکمرانی :
- بهبود شفافیت و نظارت بر صندوقها.
- بازنگری در ساختار مدیریتی برای جلوگیری از تصمیمات مخاطرهآمیز.
-
اصلاحات ساختاری (سیستمی) :
- گذار از نظام سنتی DB-PAYG به سیستمهای مدرنتر (مانند DC-FF) با تمرکز بر اندوختهگذاری و کاهش وابستگی به نسلهای آینده.
- اما اجرای این سیستمها نیازمند ثبات اقتصاد کلان، عمق کافی بازار سرمایه، و زمان کافی برای انباشت اندوختهها است.
چالشهای اصلاح ساختاری:
بیثباتی اقتصاد کلان : تورم و نوسانات ارزی ارزش اندوختهها را تهدید میکند.
کمعمقی بازار سرمایه : عدم توانایی بازار در جذب حجم انباشتشده اندوختهها.
هزینه بالای گذار : تغییر سیستم باعث ایجاد هزینههای گذار سنگین برای بودجه دولت میشود.
نتیجهگیری:
تداوم وضع موجود و اصلاحات جزئی نمیتواند مشکلات بنیادین نظام بازنشستگی ایران را حل کند. تغییرات ساختاری اجتنابناپذیر است، اما نیازمند برنامهریزی دقیق، ثبات اقتصادی، و حمایت همهجانبه از سوی دولت و مردم است. این مسیر اصلاحی میتواند نهتنها پایداری نظام بازنشستگی، بلکه عدالت بیننسلی را نیز تضمین کند.
ارسال نظر