تأمین حقوق بازنشستگان چرا بحرانی شد؟ چطور کار به اینجا کشید ؟!
اکثر صندوقها دچار کسریهای بزرگاند و با کمک بودجه دولت از پس حقوق بازنشستگان برمیآیند. چگونه کار به اینجا رسید؟
از بحران صندوقهای بازنشستگی زیاد صحبت شده اما بحران این صندوقها به چه معناست و از کجا میشود آن را تشخیص داد؟ در این گزارش با بررسی نوع جریان درآمدی این صندوقها در ایران، شاخصی برای تعیین میزان بحرانی بودن وضعیت صندوقها معرفی میشود. نرخ پشتیبانی در این نهادهای مالی نشان میدهد اکثر صندوقهای بازنشستگی در ایران یا ورشکستهاند یا در آستانه آن قرار دارند. این وضعیت یکی از نگرانیهای بزرگ راجع به اقتصاد ایران است که ریشههای مختلفی داشته است.
کارکرد صندوقهای بازنشستگی در ایران به این صورت است که از حق بیمه پرداختی شاغلان برای پرداخت حقوق بازنشستگان استفاده میشود (مدل موسوم به pay as you go). بنابراین نسبت شاغلان به بازنشستگان هر صندوق نسبتی حیاتی است که به اسم نسبت پشتیبانی شناخته میشود. نسبت پشتیبانی صندوق بازنشستگی کشوری (شامل مستخدمین رسمی قانون مدیریت خدمات کشوری، اعضای هیئت علمی، قضات قوه قضاییه) به ۰.۶۵ رسیده که نشان از یک ورشکستگی سنگین میدهد. معنی عدد ۰.۶۵ این است که به ازای هر بازنشسته، کمتر از یک شاغل وجود دارد که بتواند با پرداخت حق بیمه (حتی به اندازهی کل حقوقش!) حقوق بازنشسته را تأمین کند. برای سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح هم نسبت پشتیبانی ۰.۸۵ است. به غیر از این دو، صندوقهای بازنشستگی فولاد و وزارت اطلاعات هم ورشکسته هستند که سالانه بخش قابل توجهی از بودجه عمومی کشور صرف پرداخت کسری حقوقهای بازنشستگان این صندوقها میشود. بالای ۲۰۰ هزار میلیارد تومان در لایحه بودجه ۱۴۰۱ و بیش از ۱۷۰ هزار میلیارد تومان در قانون بودجه ۱۴۰۰ به این چهار صندوق اختصاص داشته است. البته این ارقام مربوط به بخش شفاف بودجه در کمک به صندوقهاست. اما سایر صندوقها هم از بودجه مربوط به دستگاه مسئولشان تغذیه میکنند؛ مثلاً صندوق صداوسیما کسریاش را از بودجه سالانه صداوسیما جبران میکند.
اوضاع نسبت پشتیبانی صندوق تأمین اجتماعی که بزرگترین صندوق بازنشستگی کشور است (با ۱۴.۵ میلیون نفر بیمهپرداز) هنوز به حد بحرانی نرسیده؛ مطابق با نمودار زیر، هر چند که این نسبت در سالهای گذشته نزولی بوده، همچنان بالای چهار قرار دارد و میتوان آن را به لحاظ مالی فعلاً پایدار دانست. اما در واقع تأمین اجتماعی هم معمولاً دچار کاستی برای پرداخت است و به گفته گزارش مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری، «تفاوت منابع نقدی در دسترس صندوق با مصارف از طریق تسهیلات بانکی، عموماً بانک رفاه، تأمین میشود. به همین علت در حال حاضر صندوق تأمین اجتماعی مبالغ زیادی را به سیستم بانکی کشور بدهکار است».
ریشههای ابربحران صندوقهای بازنشستگی
ریشههای بحران عظیم صندوقهای بازنشستگی -که به نظر میرسد هنوز به اوجش نرسیده و بسیار میتواند ترسناکتر شود- در سه دسته کلی جای دارند.
۱. دستاندازی گذشته دولتها به منابع صندوقها باعث شده صندوقها نتوانند مازاد منابع خود را به طرق مختلف سرمایهگذاری کنند تا امروز که کسری دارند و نسبت پشتیبانی کم میشود، بازنشستگان از سود سرمایهگذاری درآمد گذشته خود بهره ببرند.
۲. دستودلبازی زیادی در قوانین بازنشستگی ایران وجود دارد؛ قوانینی که متوسط سن بازنشستهشدن افراد را به نزدیک ۵۱ سال رسانده است. نمودار زیر فاصله قابل توجه سن بازنشستگی را با امید به زندگی (میانگین سالهای عمر ایرانیان) نشان میدهد. در کشورهای توسعهیافته با پیرشدن جمعیت، به تدریج سن بازنشستگی هم بالا رفته تا تراز درآمد و مخارج حفظ شود. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، متوسط سن بازنشستگی در کشورهای OECD (شامل تعداد زیادی از کشورهای توسعهیافته و همچنین در حال توسعه) برای فرد شاغل تماموقت، برابر با ۶۳.۴ سال برای زنان و ۶۴.۲ سال برای مردان است. اما در کشور ما از سویی مواردی مثل بازنشستگیهای پیش از موعد و احتساب زمان تحصیل جزو سالهای خدمت برای برخی اقشار وجود دارد و از سوی دیگر سن بازنشستگی رسمی هم نهایتاً شصت سال است. یکی از اقدامات مثبت دولت در طراحی لایحه بودجه ۱۴۰۱ این بود که سن بازنشستگی را دو سال افزایش دهد. اما مجلس شورای اسلامی این تمهیدات را از قانون بودجه حذف کرد و جلوی بازشدن راه اصلاحات پایدارتر در ساختار صندوقهای بازنشستگی را گرفت.
۳. موج جمعیتی دهه شصت و افت زیاد رشد جمعیت پس از آن هم علت مهمی در ایجاد بحران به ویژه در آینده هستند. در واقع میتوان توقع داشت در صورت حفظ شرایط فعلی سن بازنشستگی و ناپایداری صندوقها در تأمین مالی، در دهه بعدی که دههشصتیها شروع به بازنشستهشدن میکنند بحران فعلی به وضعیت بسیار خطرناکی برسد. اما همین الان هم روند کاهش نسبتهای پشتیبانی در اکثر صندوقها و ورشکستگی تعدادیشان زنگ خطر مهمی را به صدا درآورده که اگر نظام تصمیمگیری به صورت جدی دست به اصلاحات پایدارکننده نزند، به چالشی حلنشدنی تبدیل خواهد شد. در سالهای اخیر آگاهی شاغلان از این وضعیت مبهم آینده صندوقهای بازنشستگی باعث شده بسیاری از آنها خواهان پرداخت همه یا بخشی از سهم بیمه از کارفرما به خودشان به جای صندوق بازنشستگی شوند. اعتماد به صندوقها روز به روز کمتر میشود که این خود عمق بحران را بیشتر میکند و تاریخ وقوعش را جلوتر میاندازد.
بدهی چند صد هزار میلیارد تومانی دولت به بازنشستگان تأمین اجتماعی
سازمان تأمین اجتماعی دارای شخصیت حقوقی جدا از دولت و ساختار مالی آن مستقل از بودجه عمومی دولت است. اما در زمانی که بر خلاف وضع فعلی، نسبت شاغلان به بازنشستگان افزایشی بوده، دولت از مازاد منابع این صندوق استفاده کرده و حالا سالهاست که بدهکار این صندوق است. مبلغ این بدهکاری در گزارش مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری و بر اساس دادههای دیوان محاسبات، تا خرداد ۱۴۰۰ حدود ۱۰۵ هزار میلیارد تومان برآورد شده که البته تا ۳۰۰ هزار میلیارد تومان هم برآورد شده است. یک نماینده مجلس در گفتوگو با ایلنا مقدار فعلی آن را حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بیان کرد. اما نکته قابل توجه این است که دولت در لایحه ۱۴۰۱ هیچ بخشی از بودجه را برای پرداخت بخشی از بدهی خود به صندوق تأمین اجتماعی اختصاص نداده بوده است. این در حالی است که در بودجه سال ۱۴۰۰، ۸۹ هزار میلیارد تومان برای این موضوع در نظر گرفته شده بوده و قانون ششم توسعه هم دولت را ملزم به پرداخت بدهیهایش به نهادهای عمومی از جمله سازمان تأمین اجتماعی کرده است.
ارسال نظر